باوجود این که خوی استکبارستیزی را از نقاط قوت و قابل ستایش احمدی نژاد می دانم و حساب او را در این مقوله با کسی که خود را دوست مردم!! اسرائیل!! می دانست جدا می کنم، اما با ادعای حامیان متعصب احمدی نژاد که او را در وارد شدن به موضوع مذاکره مستقیم با آمریکا […]
باوجود این که خوی استکبارستیزی را از نقاط قوت و قابل ستایش احمدی نژاد می دانم و حساب او را در این مقوله با کسی که خود را دوست مردم!! اسرائیل!! می دانست جدا می کنم، اما با ادعای حامیان متعصب احمدی نژاد که او را در وارد شدن به موضوع مذاکره مستقیم با آمریکا بی تقصیر می دانند هم مخالفم چرا که اخیراً برخی حامیان متعصب احمدینژاد و مشایی طی مطالبی با اشاره به عدم موافقت و مشارکت احمدینژاد درخصوص مذاکرات مستقیم با آمریکا در مسقط به آن افتخار کردند ولی:
۱- واسطه این پیشنهادِ عمانیها برای مقام معظم رهبری، وزیر امور خارجه احمدینژاد بود و نه یک فرد خارج از دولت، وزیری که نه متخصص سیاست خارجه بود و نه عملکرد خوبی در این خصوص از خود بجای گذاشت و به صورت زنندهای نیز بجای متکی بکارگیری شد! پس حتی اگر اشتباهی نیز از سوی او سر زده باشد حامیان احمدی نژاد نمی توانند او را بالکل از این اشتباه مبرا کنند.
۲- احمدی نژاد در همان مقطع از این که چرا در این مذاکرات دخالت داده نشده، خوشحال نبود بلکه تلویحاً گلایه میکرد در حالی که در آن اواخر حال و روز سیاست خارجی دولت دهم هم خیلی به سامان نبود و حضور مشایی و بقایی در آن این قدر پر رنگ شده بود که ایشان به عنوان نمایندگان ویژه ریاست جمهوری در امور سیاست خارجه منصوب شدند که این موازی کاری با وزارت امور خارجه، مورد انتقاد جدی رهبری قرار گرفت و اتفاقاً این که رهبری بحث مذاکره با آمریکا را به آقای احمدی نژاد نسپرد خودش باید محل تأمل باشد نه قابل افتخار!
۳- در خصوص مذاکره با آمریکا در مسقط و پس از آن، احمدی نژاد حداقل ناخواسته به چند جهت به آغاز و استمرار مذاکرات به عنوان حلال اصلی مشکلات کشور کمکهایی کرده است که مختصرا به آن ها می پردازم:
– اداره ضعیف نظام ارز و پول و تحمیل تورم ۳۷ درصدی به کشور که مسلماً در بحرانی نمایاندن شرایط کشور و توجیه تعامل با آمریکا به عنوان تنها کلید حل مشکلات کشور و در پیروزی این تفکر در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بسیار مؤثر بود.
– جدی نگرفتن اجرای اقتصاد مقاومتی با وجود توصیهها و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری که آسیب پذیری ایران در برابر تشدید تحریمها را بالا می برد، در صورتی که رهبری از مدت ها قبل بر اقتصاد مقاومتی و لوازم آن مانند جهاد اقتصادی، اصلاح الگوی مصرف، حمایت از کار، سرمایه و تولید ملی و اجرای اصل ۴۴ تأکید داشتند.
– مدیریت نامناسب تحریم ها که جزء انتقادات ثبت شده رهبری به دولت دهم نیز بود و البته ما نقش خائنان و فتنهگران داخلی در گرا دادن تحریمها و دشمنان خارجی در اعمالشان را برجستهتر میدانیم. این امر باعث شد تا مدیریت تحریم ها شعاری شکستخورده تلقی شود و رفع تحریم به هر قیمتی گفتمان غالب گردد.
– تکرار این جمله که مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تأثیرگذاری تحریم ها است از سوی احمدی نژاد باعث می شد تا این ابراز ضعف در برابر تحریم ها، باعث جری تر شدن دشمنان در خصوص تشدید تحریم ها و ماهی گیری حامیان مذاکره با آمریکا در این آب گل آلود گردد.
نتیجه: با وجود تمام دشمنی های خارجی و برخی خیانت ها و کارشکنی های داخلی، مطمئناً اگر احمدی نژاد بیش از این که وقت ارزشمندش را صرف برخی دعواهای داخلی با قوا و نهادهای دیگر و تلاش برای ریاست جمهوری مشایی بنماید در مدیریت عالمانه اقتصاد کشور صرف می کرد، هرگز حامیان مذاکره با آمریکا قادر به توجیه فرضیاتی که امروز باطل بودنشان با بدعهدی های آمریکا به خوبی اثبات شده نمی گردیدند.