احمدینژاد با نوشتن نامهای خطاب به مقام معظم رهبری، سخنان اخیر ایشان را طوری به فال نیک گرفت، انگار بزرگتری به اصلاح کوچکتری امیدوار شده است! در نامه احمدی نژاد به رهبری ، او دوباره خود را به تیتر رسانههای ضدانقلاب رساند و در این نامه دوباره با سیاهنمایی محض از همه مسائل کشور از […]
احمدینژاد با نوشتن نامهای خطاب به مقام معظم رهبری، سخنان اخیر ایشان را طوری به فال نیک گرفت، انگار بزرگتری به اصلاح کوچکتری امیدوار شده است! در نامه احمدی نژاد به رهبری ، او دوباره خود را به تیتر رسانههای ضدانقلاب رساند و در این نامه دوباره با سیاهنمایی محض از همه مسائل کشور از رهبر معظم انقلاب خواست تا اصول متعدد قانوناساسی را درباره شوراینگهبان، دوره ۵ ساله ریاست قوه قضاییه و دورههای ۴ ساله ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس نادیده بگیرد!
اما قطعا خود او میداند که امام خامنهای در چارچوب قانوناساسی و احترام به رأی و نظر مردم حرکت میکند و اگر جز این بود، خود او که امروز در قامت اپوزیسیون ظاهر شده است، بابت قانونشکنیها، بداخلاقیها، هزینهها، سوءمدیریتها همچنین تمردها و تعللهایش در برابر ولایتفقیه در اواخر دولت دهم باید همچون بنیصدر با مُهر عدمکفایت مجلس که اتفاقا به دنبال استیضاح وی هم بود، از ریاستجمهوری خلع میشد و این تنها نظر رهبری در احترام به قانون و رأی مردم و حفظ چارچوبها و جلوگیری از بنیصدرسازی مسئولان بود که مانع شد.
و حال، همان کسی که با تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب از بنیصدر شدن نجات یافت، دنبال این است که همه مسئولان کشور در قوای مختلف را به بنیصدر تبدیل کند! کاری که در زمان ریاستجمهوری هم بسیار بابت آن جنگید و کوشید شخصی مثل هاشمیرفسنجانی که البته او هم به همین عارضهی تلاش برای بنیصدرسازی احمدینژاد مبتلا بود را به عنصری رانده مانند منتظری تبدیل کند ولی با مدیریت مثال زدنی امام خامنهای، او نیز در دایره نظام حفظ شد، لیکن عملکرد امروز احمدینژاد حاکی از آن است که با وجود تلاش رهبر معظم انقلاب، تمایلی به سوار ماندن در قطار انقلاب و اصلا تمایلی به حفظ این قطار ندارد و به مصداق شخصی درآمده است که میگوید «دیگی که برای من نجوشد همان بهتر که….».
و به این شیوه و در حالی که خودش قریب یک دهه در این کشور همه امکانات کشور را در دست داشته است و برخی مشکلات کشور و به ویژه به قدرت رسیدن قماش تنبل و غربپرست، محصول مستقیم رفتارهای بچهگانه خود اوست، به مثابه همان کودکی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، سنگی در دست گرفته است و همه نهادها، قوای مختلف کشور، جایگاه ولایتفقیه و حتی قانوناساسی را هدف قرار گرفته است و وقتی این نامه را در کنار تهدیدهای اخیرش قرار میدهیم که مدام ظفرمندانه از دگرگونی شرایط و تلاش برای به خیابان کشاندن اعتراضات مردمی خبر میدهد، میتوان به این نتیجه رسید که او چه با نظام و چه بدون آن، به دنبال کسب قدرت است و در این مسیر هر آن شخص حقیقی و حقوقی که مانع باشد را معزول و مخلوع و سرنگون میخواهد.