بعد از عم استقبال نخبگان و عامه مردم از دعوت جریان متعصب احمدی نژادی برای پیوستن به کمپینهای تنظیم طومار و جمع آوری امضا در فضای حقیقی و مجازی برای فشار بر مقام معظم رهبری که با هدف بازگرداندن احمدی نژاد به صحنه انتخابات ۹۶ تشکیل شده اند، این جریان تصمیم گرفته است تا موضوع درخواست عزل […]
بعد از عم استقبال نخبگان و عامه مردم از دعوت جریان متعصب احمدی نژادی برای پیوستن به کمپینهای تنظیم طومار و جمع آوری امضا در فضای حقیقی و مجازی برای فشار بر مقام معظم رهبری که با هدف بازگرداندن احمدی نژاد به صحنه انتخابات ۹۶ تشکیل شده اند، این جریان تصمیم گرفته است تا موضوع درخواست عزل آیت الله آملی لاریجانی و تغییر رئیس قوه قضاییه و احتمالاً برخی موضوعات دیگر را نیز به موضوع طومارهایشان خطاب به رهبری اضافه نماید.
این جریان که براساس برخی اطلاعات مورد وثوق، توسط بخش غیررسمی تشکیلات احمدی نژادی هدایت میشود، تلاش میکند تا هم مسئله فشار به جایگاه ولایت فقیه را به عنوان امری معمولی و غیرقبیح جابیندازد و هم افراد بیشتری را با کمپینهای خود برای فشار بر مقام معظم رهبری و تغییر نظر ایشان درباره حضور احمدی نژاد در انتخابات همراه کند و هم هزینه ای را که به زعم خودش از سوی مقام معظم رهبری به احمدی نژاد وارد شد را با اقداماتی مانند فشار برای بیان پشت بلندگو، فشار از طریق نامه به رهبری و تلاش برای دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات تلافی کند!
نکته جالب این که این جریان برای فریب مردم، از یک سو میکوشد تا با اصطلاحاتی مثل «آقای من» و «مولای من» برای مقام معظم رهبری، قباحت فشار بر جایگاه ولایت را کمرنگ کند و از سوی دیگر تلاش میکند به این بهانه مضحک که شرایط کشور و جهان نسبت به ۳ ماه پیش تغییرات بنیادین کرده و این تغییرات هم برای مقام معظم رهبری قابل پیش بینی نبوده است و ایشان هنوز هم به این تغییر شرایط واقف نیست، فشار بر مقام معظم رهبری را دلسوزانه و منطقی جلوه دهد!
اگر چه همانطوری که در مقدم بحث بیان شد این کمپین ها با عدم استقبال مواجه شده است و بخش عمده همان عده کمی هم که در آنها عضو شده اند جهت بحث در آن کمپینها حاضر شده اند، لیکن لازم است که دوستان انقلابی و ولایتمدار توجه داشته باشند که حتی اگر بخت روحانی در انتخابات ۹۶ زیاد بود هم چنین بدعتهای زشتی که مطلوب و آرزوی دشمنان رهبری است، توجیه نداشت! چه رسد به الان که عملکرد روحانی بسیار ضعیف و گفتمان سازش نیز در لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته است.