انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در اردیبهشت سال ۹۶ برگزار میگردد و با این که تاکنون اصرار داشته ام و هنوز دارم که نباید زودهنگام به فضای انتخاباتی ورود کرد، به خصوص که هنوز شخصیت های انقلابی که به عرصه انتخابات ۹۶ ورود خواهند کرد، مشخص نشده اند، ولی از آنجا که برخی از دوستان احمدی نژادی و […]
انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در اردیبهشت سال ۹۶ برگزار میگردد و با این که تاکنون اصرار داشته ام و هنوز دارم که نباید زودهنگام به فضای انتخاباتی ورود کرد، به خصوص که هنوز شخصیت های انقلابی که به عرصه انتخابات ۹۶ ورود خواهند کرد، مشخص نشده اند، ولی از آنجا که برخی از دوستان احمدی نژادی و سایر دوستان انقلابی ما پس از اطمینان از صحت خبر عدم حضور احمدی نژاد و سردار قاسم سلیمانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال ۹۶، از الان نگران نتیجه انتخابات هستند، این مطلب را بدون این که در پی معرفی گزینه ای خاص باشم، تقدیم میکنم:
۱- روحانی و اساساً جریان اصلاح طلب، برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چیزی در چنته دارند؟
یادمان نرفته است که ائتلاف روحانی و عارف و شاید ائتلاف پشت پرده ولایتی با روحانی، به خصوص در مناظره ها، باعث شد تا روحانی با اخذ آرای کمتر از ۵۱% بتواند رئیس جمهور گردد و امروز چه کسی است که قائل باشد محبوبیت روحانی بیشتر شده است؟! کدام نظرسنجی بر افزایش محبوبیت او دلالت دارد؟!
در حالی که اکثر قریب به اتفاق نظرسنجی ها میگویند محبوبیت او به صورت محسوسی کاهش یافته است و آیا با وجود تحقق برجام با آن همه هزینه سنگین، جز کاهش تورم به قیمت تحمیل بی سابقه ترین رکود در کشور آنهم ذیل تهدید نقدینگی بیش از هزار هزار میلیاردی که هر آن خطر جهش تورمی را گوشزد میکند، چه عملکرد اقتصادی برای این دولت قابل ذکر است؟! امسال روحانی را با شعار نمیسنجند بلکه او در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، برخلاف سایر نامزدهای انتخاباتی باید بتواند از عملکرد خود در دولت یازدهم دفاع کند که این مسئله با توجه به شعارهای بزرگی که داده بود، کار او را بسیار مشکل مینماید.
۲- آیا اساسا باخت ۹۲ ناشی از ضعف جریان انقلابی بود یا دلایل دیگری داشت؟!
باتوجه به این که نظرسنجی های معتبری که در یکی دو هفته قبل از انتخابات ۹۲ برگزار شده بود به پیشتازی جلیلی و قالیباف و بعداً روحانی دلالت داشت، لیکن حضور عنصری با عملکرد پیش بینی نشده و مشکوک، این نتایج را کاملا وارونه نمود، علی اکبر ولایتی به عنوان گزینه ای که خودش ائتلاف سه نفره را پیشنهاد و تشکیل داده بود، در نهایت به ائتلاف پایبند نماند و حاضر به کناره گیری براساس نتیجه نظرسنجیها و حتی نظر جامعتین نشد و در مناظره نیز تنها کار مؤثری که نمود این بود که با بیان برخی مطالب خلاف واقع، جلیلی را زیر سؤال برد تا حمله ناجوانمردانه روحانی به قالیباف و مقصر نمایی وی در قائله کوی دانشگاه و ارائه یک چهره نظامی خشن از او، آرای روحانی را به مرز ۵۰% برساند.
اگر ولایتی به عنوان یک نامزد اصولگرا به ائتلافش پایبند بود و یا لااقل در مناظره ها نقش یار کمکی روحانی را بازی نمیکرد، نتایج انتخابات ۹۲ بسیار متفاوت میشد. البته بعدها اظهاراتی از سوی نزدیکان هاشمی (عسگری)، رئیس ستاد انتخاباتی ولایتی (محمدرضا باهنر) و آیت الله محمد یزدی و آیت الله مرحوم مهدی کنی مطرح شد که فرضیه خیانت ولایتی به ائتلاف به خصوص با بازی گردانی ناطق نوری و به طور غیرمستقیم هاشمی را کاملاً تأیید می کرد. اگر عبرتهای سال ۹۲ را در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در نظر بگیریم، ان شاالله در روند ائتلاف و مناظره ها در سال ۹۶ دیگر غافلگیر نخواهیم شد.
۳- آیا در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، شرایط سال ۹۲ قابل تکرار است؟
اگر چه ولایتی بازهم برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرده است و حتی علی لاریجانی هم ممکن است بیاید، لیکن بسیار بعید است که کسی زیر علم این دو فرد که در جریان اصولگرا هم اکنون به تذبذب شناخته میشوند ائتلافی دیگر شکل دهد و بحث دیگر این که در مناظره های سال ۹۶، این روحانی و ولایتی هستند که باید پاسخگوی رویه ای باشند که در ۴ سال کار دولت یازدهم با سیاست لبخند به پیش بردند!
آقای روحانی دیگر نمیتواند کلیدی مقوایی بالای سرش بچرخاند و قولهای ۱۰۰ روزه بدهد، این طرحها با توجه به داشتن یک فرصت ۴ ساله از آغاز دولت یازدهم و یک فرصت چندصد روزه پس از اجرای برجام دیگر کارایی ندارد، او دیگر نمیتواند به برجامی که خودش، دولتمردانش و سایر کشورهای دنیا به بدعهدی و زیاده خواهی آمریکا در آن اقرار دارند بنازد! و به همین دلیل است که الان میگوید «هدف ما از مذکره رفع تحریم نبود بلکه جلوگیری از جنگ بود»!.
در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، جریان انقلابی است که باید مؤاخذه کند، این جریان است که باید دولت را درباره آنچه که داده و آنچه که ستانده به چالش بکشد و اثبات کند که آن کلید بزرگی که بالای سر میچرخانده و نماد کیک تعامل مک فارلین بوده است و قرار بوده تا چرخ اقتصاد کشور را توأمان با چرخ سانتریفیوژها بچرخاند، کارآیی داشته است. اکنون دیگر کسی برای بزک کردن چهره آمریکا و باادب و لایق تعامل و دوستی معرفی میکردن شیطان بزرگ، سوت و هورا نمیکشد.
۴- نتیجه انتخاباتهای ۹۴ چه میگوید؟
برخی از دوستان به خصوص دوستان احمدی نژادی از همان اولین روزهای پس از انتخابات مجلس، همصدا با اصلاح طلبان و اعتدالیون نتیجه انتخاباتهای مجلس و خبرگان در سال ۹۴ را باخت و دستمایه تمسخر خود قرار دادند و بر همان مبنا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را از پیش باخته میدانند، ولی واقعاً به شخصه نتیجه انتخابات ۹۴ را چه در خبرگان و چه در مجلس یک برد میدانم مشرط به این که کسی ایران را تهران نداند چرا که تهران همواره تعداد اصلاح طلبانش فزونی داشته است و این فزونی در ۹۴ با اصرار به رأی دادن به همه لیست ترکیب شد تا هیچ گزینه ای از جریان انقلابی یا اصولگرا در تهران وارد مجلس نشود، البته بماند که مدلی که در تهران اجرا شد، با توجه به خروجی هایش در نهایت موجب نارضایتی اصلاح طلبان و اعتدالیون شد.
پس همانطوری که عرض شد اولاً حتی رأی احمدی نژاد هم در تهران کمتر از موسوی بوده و به همان نسبت پیروزی ۳۰ نفره لیست اصلاح طلبان با مدل لیستی، اتفاق عجیبی تلقی نمیشود، ثانیاً هدف اصلی در انتخاباتهای ۹۴ تصرف مجلس خبرگان برای تأثیرگذاری بر روند انتخاب و کار رهبری بوده که به یک شکست بزرگ انجامید و هدف اصلی ائتلاف امید در مجلس هم تکرار مجلس ششم بود که آنهم با یک شکست بزرگ تمام شد، پس در نهایت انتخاباتهای ۹۴ هرگز به منزله باخت جریان اصولگرا و یا انقلابی قابل تحلیل نیست هرچند میان آنچه که ما به لحاظ انقلابی گری متوقعیم تا آنچه که در مجلس شورای اسلامی محقق شده تفاوت از زمین تا آسمان است.
۵- عدم حضور دو گزینه با قابلیت رأی بالا، آیا احتمال پیروزی روحانی را تشدید نمیکند؟!
با توجه به اخبار قابل اطمینان و متواتر از توصیه مقام معظم رهبری به حضور احمدی نژاد در انتخابات و گذشت مدت قابل توجه از این اخبار که با تکذیب مواجه نشده است و با توجه به اطلاعیه رسمی سردار قاسم سلیمانی مبنی بر عدم حضور در انتخابات که بارها از سوی افرادی در داخل و خارج بیان شده بود، دو گزینه رأی آور و رقیب روحانی در صحنه انتخابات حاضر نخواهند بود که البته این مسئله شاید دلخواه حامیان این عزیزان نبوده باشد اما برآیند این عدم حضور، کار روحانی را سخت خواهد کرد.
حضور این دو عزیز با ایجاد شرایط دوقطبی شدید باعث میشد تا روحانی و طیف وی به جای این که از عملکرد ۴ ساله خود و برنامه های آتی خود دفاع کنند، با تخریب رقیب و استفاده از فضای دوقطبی و تلاش برای نمایش موقعیت خطرناک و بحرانی در صورت پیروزی این عزیزان، راه خود را برای حضور در دور دوم هموار ببیند. مسلماً برای کسی که حرفی برای دفاع منطقی از خود ندارد، موقعیت دعوا و تنش و درگیری را شرایط بهتری برای ابقای خود میبیند و شاید خیلی از دوستان انقلابی از عدم حضور دو عزیز ناراحت شده باشند ولی احتمالاً این عدم حضور، برای مترصدان فضای دوقطبی جهت ماهی گیری از آب گل آلود نیز مطلوب نخواهد بود.
۶- اگر نیروهای انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به ائتلاف واقعی نرسند چه میشود؟!
البته برای همه ما آرزوست که جریان انقلابی به وحدت و ائتلاف برسند و امیدواریم افرادی که در سال ۹۶، در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به میدان می آیند با درس گرفتن از ائتلاف صوری ۹۲ و ارتقاء تجربه ائتلاف در سال ۹۴ بتوانند به موقع، مکانیزمی را که ائتلاف مؤثر را تضمین کند به کارگیرند و حتی المقدور فرمان ائتلاف را به کمیته ای که از بیرون از نامزدها آن را هدایت میکند بسپارند تا به نتیجه مطلوب دست یابند.
حتی با فرض این که چنین ائتلافی هم شکل نگیرد بازهم احتمال باخت روحانی را بیشتر از نامزدهای انقلابی و اصولگرا میدانم چرا که همانطوری که عرض کردم تکرار رأی بیش از ۵۰% آرا توسط روحانی امری بسیار بعید به نظر میرسد و از سوی دیگر در نهایت اگر روحانی جزء راه یافتگان به مرحله دوم انتخابات باشد، در برابر یک گزینه از جریان انقلابی کار بسیار بسیار مشکلی را در پیش رو خواهد داشت، با این وجود همچنان از تمام گزینه های انقلابی و محتمل حضور در انتخابات خواهش میکنم:
اولاً قبل از آمدن در مورد آن به طور کامل تأمل نمایند و این اخلاص را داشته باشند که بتوانند در صورت لزوم به نفع انقلاب از صحنه کنار بکشند.
ثانیا حتماً تیم قوی و با برنامه ای برای خود داشته باشند نه این که خدای ناکرده با تیمی ضعیف به لحاظ رسانه ای و اجرایی، موجب افسردگی و تضعیف جریان انقلابی بشوند تا حتی اگر پیروز هم نشدند یا از صحنه انتخابات کنار رفتند، عملکرد قابل قبولی از خود برجای گذارند.
حرف آخر: اگر چه صحنه انتخابات پر از حوادث و رخدادهای بعضاً موثر و پیش بینی نشده است اما میتوان این حوادث و رخدادها را با توکل برخدا، اخلاص، دوری از حب و بغضها، رعایت اخلاق در موضع گیریها، پرهیز از تخریب سایر گزینه ها براساس تعصب و کینه، کار تشکیلاتی مناسب و تیم اجرایی قوی، میتواند همه این حوادث و رخدادها را در نهایت به نفع انقلاب و گفتمان انقلاب مدیریت و هدایت نماید به خصوص این که روی کاغذ و در صحنه جامعه، ظرفیت پیروزی جریان انقلابی در انتخابات ۹۶ در حال حاضر به مراتب بیشتر از جریانات رقیب است.