با بازداشت یک نفوذی در تیم مذاکرات هسته ای که در زمینه بانکی مذاکره می کرده است، سؤالاتی ایجاد می شود که پاسخگویی به آنها می تواند در منازعات امروز کشور و تصمیم گیری صحیح کارگشا باشد: آیا وقتی مسئول مذاکرات هسته ای ایران در امور بانکی، خودش حقوق بگیر طرف مقابل مذاکره و بهتر بگویم […]
با بازداشت یک نفوذی در تیم مذاکرات هسته ای که در زمینه بانکی مذاکره می کرده است، سؤالاتی ایجاد می شود که پاسخگویی به آنها می تواند در منازعات امروز کشور و تصمیم گیری صحیح کارگشا باشد:
آیا وقتی مسئول مذاکرات هسته ای ایران در امور بانکی، خودش حقوق بگیر طرف مقابل مذاکره و بهتر بگویم جیره بگیر دشمن است، می توان توقع داشت که مشکل بانکی مان در متن برجام و با اجرای آن حل شود؟!
آیا با وجود حداقل یک عنصر مؤثر و نفوذی در مذاکرات هسته ای و بانکی، نباید به ماهیت تعهدی که پس از توافق هسته ای به FATF دادیم تا همه اطلاعات بانکی مان را خودمان تحویل مؤسسات تحت تسلط آمریکا بدهیم شک کرد؟!
به راستی چرا در این دولت، جیسون رضاییان تا کنار ظریف پیش می رود، نزار زاکا تا کنار وزیر ارتباطات نفوذ می نماید و دری اصفهانی هم سر از تیم مذاکره کنندگان هسته ای و بانکی در می آورد و در نتیجه مذاکرات به این مهمی تأثیر می گذارد؟!
آیا نباید به محصول مذاکراتی که حداقل یک عنصر نفوذی در آن نقش مستقیم گذاشته است شک کرد؟! چگونه میتوان باور کرد عامل نفوذی در تیم مذاکرات هسته ای باشد، طرف مقابل هم دشمن باشد، ولی نتیجه مذاکرات هم در نهایت برد_برد بشود؟!
و سوال بسیار مهم این که آیا این نفوذها همینطوری اتفاقی رخ داده است؟! آیا کسی در دولت در پشتیبانی این نفوذها نقش ندارد؟! وزارت اطلاعات دقیقاً کجای قضیه است؟! و این که چرا این جاسوسان در نهایت آزاد میشوند و به آمریکا پس داده میشوند؟!