مساله فیش‌های نجومی و تخلفاتی که در این باره و به خصوص در به کارگماری این افراد از سوی برخی اشخاص صاحب نفوذ مانند حسین فریدون و صفدر حسینی و حامیان‌شان رخ داد و نوع برخورد دولت و حامیانش با این تخلفات موجب انتقادات گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گردید که متاسفانه دفاعیات برخی […]

پزشکیان

مساله فیش‌های نجومی و تخلفاتی که در این باره و به خصوص در به کارگماری این افراد از سوی برخی اشخاص صاحب نفوذ مانند حسین فریدون و صفدر حسینی و حامیان‌شان رخ داد و نوع برخورد دولت و حامیانش با این تخلفات موجب انتقادات گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گردید که متاسفانه دفاعیات برخی حامیان دولت هم در این خصوص نه تنها کمکی به توجیه آنها نکرد، بلکه بر شدت اعتراضات نیز افزود.

یکی از حامیان دولت یازدهم آقای مسعود پزشکیان است که اخیراً سخنانی گفت که بی ارتباط به تخلفات فیش‌های نجومی و مسائل پیرامون آن به نظر نمی‌رسد:

«باید ساختاری ایجاد کنیم که در آن خائن، رشوه‌خوار و زمین‌خوار وجود نداشته باشد، باید به جای معلول به دنبال علت باشیم و ساختاری ایجاد کنیم که خائن، رشوه خوار، قاچاقچی، زمین خوار و … وجود نداشته باشد.»

اگر چه مبارزه با علت‌ها و ریشه‌های تخلفات در اولویت مقابله با مفاسد قرار دارد و باید جدی گرفته شود، لیکن سخنان آقای مسعود پزشکیان از چند جنبه قابل بررسی است که خطاب به ایشان بیان می‌شود:

۱- آقای پزشکیان ! اگر به این نظرات واقعاً معتقدید پس چرا درباره تخلفاتی که در دولت قبل رخ داد، بجای رفع علت‌ها فقط به دنبال افشاگری درباره معلول‌ها و متخلفان بودید؟!

۲- مگر برای رفع علت باید اصلاحِ آثارِ خرابی‌های آن را کنار گذاشت؟! آیا نباید ضمن اصلاح علت‌ها و ساختارها، متخلفانی که با سوءاستفاده از آنها فربه شده‌اند، عزل، رسوا و مجازات شوند؟!

۳- مگر نه این که بخشی از مفاسد، معلولِ زیاده‌خواهی‌ افراد و باندهای سودجویی است که در هر ساختاری دنبال منافذ قانونی و ساختاری‌اند؟! پس با برخورد قهری‌ و حذفی با آن‌ها هم باید ساختار و مردم را نجات داد و هم به دیگران درس عبرت داد.

۴- اگر قرار باشد علت‌ها رفع شود باید کسانی که در رفع علت‌ها مقاومت می‌کنند را نیز کنار گذاشت، پس نمی‌توان بدون برخورد با افرادی که در باندهای قدرت حضور دارند و مانع اصلاح امور می‌شوند ادعای رفع علت‌ها را داشت.

۵- یکی از مهمترین علت‌های بروز تخلفات، ریشه‌ها و مبانی فکری آن‌ها مانند: توجیه زندگی اشرافی، فامیل بازی و رابطه بازی در مسئولیت‌ها، فراموشی شأن نوکری مسئولان، دوری از مردم عادی و… است که باعث بروز سوءاستفاده، تخلف و فساد مسئولان میگردد.