در طول این سال ها، تقریبا اکثر کارت های مان با صرف هزینه از جیب خودمان و یا بودجه های عمومی، تبدیل به کارت هوشمند یا دیجتال شده اند و اگر معدودی هم هنوز دیجیتالی نشده باشند، به احتمال زیاد در صف نوبت دیجیتالی شدن هستند و چیزی که واقعا موجب نارضایتی است این است که […]
در طول این سال ها، تقریبا اکثر کارت های مان با صرف هزینه از جیب خودمان و یا بودجه های عمومی، تبدیل به کارت هوشمند یا دیجتال شده اند و اگر معدودی هم هنوز دیجیتالی نشده باشند، به احتمال زیاد در صف نوبت دیجیتالی شدن هستند و چیزی که واقعا موجب نارضایتی است این است که با وجود صرف این همه هزینه و وقت برای تبدیل این کارت ها به نسخه های دیجیتالی، در برخی از آن ها تقریباً مزیتی هم برای مردم ایجاد نمی کنند.
اساساً کارت هوشمند وقتی قابل توجیه است که روی یک کارت، اطلاعات زیادی که مورد نیاز مردم، دولت و یا نهادهای طرف قرارداد شماست، وجود داشته باشد و موجب کاهش زحمت مردم و بهبود مدیریت کشور گردد، ولی آیا واقعاً صدور این همه کارت های دیجیتال چنین تسهیلی برای مردم و بهبود مدیریت کشور ایجاد کرده اند؟! البته برخی از این کارت ها مثل کارت سوخت واقعاً به بهبود مدیریت مصرف سوخت، کاهش قاچاق، ایجاد بازدارندگی در برابر تحریم سوخت و بهبود توزیع یارانه کمک شایان توجهی کردند که از عجایب کشور این است که کارت هوشمند ، با اصرار دولت در معرض حذف قرار دارد!
از قابلیت های کارت های دیجیتال این است که روی هر یک از آن ها می توان چند دسته اطلاعات بارگزاری کرد و عملاً کار چند کارت غیر دیجیتالی را با یک کارت دیجیتالی انجام داد ولی متأسفانه در کشور ما کارت ملی، کارت پایان خدمت، گواهینامه، کارت های متعدد بانکی و غیر بانکی دیگر به صورت دیجیتالی منتشر می شود که بخشی از این کارت ها اصلاً دیجیتالی بودن شان هیچ کاربردی ندارد و یا اینقدر این کاربرد به ندرت اتفاق می افتد که واقعا صرف این همه هزینه و وقت برای آنها فاقد صرفه است چه رسد به این که حالا برای هرکدام از این موارد، یک کارت دیجیتال مستقل هم ساخته شود!
امیدواریم این گونه نباشد که صدور این همه کارت هوشمند برای نان قرض دادن به نهادهای زیرمجموعه بخش های دولتی اعم از مراکز پلیس+۱۰، دفاتر دولت الکترونیک، دفاتر پستی، کارگزاری های مختلف دولتی و… در دستور کار دولت و سایر نهادها قرار گرفته باشد! ولی در هر صورت این هزینه ای که بخشی از آن به صورت مستقیم از جیب مردم و بخشی نیز به طور غیر مستقیم از جیب مردم (درواقع از بودجه عمومی) برداشت می شود، بعضاً هیچ نفعی برای مردم و کشور ایجاد نمی کند، در صورتی که بانیان این طرح ها عموما با این توجیه دیجیتالی کردن کارت هایشان را بر مردم تحمیل می کنند که طرح های شان موجب تسهیل امور مردم، کاهش هزینه های ایشان، بالابردن سطح خدمات به مردم، کاهش هزینه های کشور می گردد! اهدافی که در نهایت نیز برآورده شدن آنها ارزیابی و گزارش نمی شود!
فارغ از این که بسیاری از این کارت های رنگارنگ دیجیتالی در یک کارت دیجیتال با هزینه ای بسیار کمتر قابل تجمیع هستند، صدور برخی از کارت ها به صورت تکی اصلاً غیر قابل توجیه است، مثلاً این که کارت پایان خدمت یک نفر دیجیتالی باشد چه نفعی برای وی می تواند داشته باشد؟! اصلاً چه اطلاعاتی قرار است روی این کارت پایان خدمت دیجیتالی بارگذاری شود و آیا این اطلاعات اصلا در طول عمر این فرد یکبار هم از قسمت دیجیتالی آن کارت خوانده خواهند شد یا خیر؟! مثلاً افراد چرا باید برای بارگذاری دیجیتالی این اطلاعات که در کدام پادگان خدمت کرده اند یا چند روز اضافه خدمت داشته اند، هزینه پرداخت نمایند و برای طی کردن مراحل اداری آن وقت صرف کنند؟!
پیشنهاد: به نظر می رسد، کشور به یک مرکز جهت مدیریت این همه کارت هوشمند نیاز داشته باشد، نباید به این صورت باشد که هر نهادی اجازه یابد مردم را بابت دیجیتالی کردن کارتی دچار زحمت و هزینه نماید، از تکالیف این مرکز می تواند این باشد که توجیه دیجیتالی شدن یک کارت را بسنجد و یا قابلیت ادغام کارت ها با یکدیگر و حتی حذف آن ها را ارزیابی و در صورت منطقی بودن تسهیل و هماهنگی ایجاد نماید و نهایتاً نیز از مراکزی که چنین طرح هایی را اجرا می کنند گزارش بخواهد که آیا به اهدافی که تعیین کرده بودند عمل کرده اند یا خیر! و به این شکل این وضعیت موجود درخصوص کارت های دیجیتالی را کمی سامان دهند.