یکی از نکاتی که در مصاحبه چهارشنبه اخیر آقای عراقچی در برنامه گزارش خبری بیان شد، بحث تضمین ها بود که ایشان مهمترین تضمین ما را در اجرای برجام ، بازگشت پذیری توافق بیان کردند: «غیر از تضمینهای کتبی که از اینها گرفته شده و مصوباتی که صادر شده که قطعا یک اطمینان صد در […]
یکی از نکاتی که در مصاحبه چهارشنبه اخیر آقای عراقچی در برنامه گزارش خبری بیان شد، بحث تضمین ها بود که ایشان مهمترین تضمین ما را در اجرای برجام ، بازگشت پذیری توافق بیان کردند:
«غیر از تضمینهای کتبی که از اینها گرفته شده و مصوباتی که صادر شده که قطعا یک اطمینان صد در صد نهایی ایجاد نمیکند، تضمین اصلی که در برجام وجود دارد اختیار و توان بازگشت پذیری در برنامه ماست. هر لحظه با نقض تعهدات از سوی آنها مواجه شویم، میتوانیم برنامه خود را به وضعیت قبل بازگردانیم. ممکن است برخی قسمت ها با تاخیر صورت گیرد و برخی سریعتر و مهم این است که این بازگشت پذیری وجود دارد.»
در نامه ای که فردای انتشار نامه “اعلام تأیید مشروط در خصوص اجرای برجام” رهبری از سوی رئیس جمهور منتشر گردید نیز عباراتی در خصوص دستور کتبی اوباما در رفع تحریم ها بیان شده است:
«در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۴ یعنی روز تصویب، رئیس جمهور آمریکا و شورای وزیران اتحادیه اروپا بهصورت کتبی و رسمی برچیده شدن تمامی تحریمهای اقتصادی و مالی ظالمانه و غیرقانونی خود را در چارچوب تعهداتشان در برجام اعلام نموده و آنرا بهعنوان سند قانونی در روزنامههای رسمی خود منتشر کردند.»
توجه به اظهارات آقایان روحانی و عراقچی بعد از دستورات مقام معظم رهبری از این جهت اهمیت دارد که ایشان گرفتن تضمین کتبی از رییس جمهور آمریکا در خصوص لغو تحریم ها و باقی نگذاشتن زیرساخت تحریم ها را به عنوان یکی از شروط تأیید برجام اعلام کردند:
«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.»
البته قبول داریم که این برگشت پذیری باید به عنوان بزرگترین تضمین ما اخذ می شد ولی به چند دلیل می توان ادعا کرد که این مسئله به خوبی محقق نگردیده است:
۱- مدت و هزینه برگشت پذیری ما در خصوص مواردی که از دست می دهیم با مدت و هزینه برگشت پذیری اقدامات طرف مقابل متوازن نیست و در برخی موارد ۲ سال، ۴ سال و حتی بعضاً به ۸ سال زمان و هزینه های سنگین برای بازگشت نیاز داریم و این در صورتی است که طرف مقابل در زمانی کمتر از ۲ سال تمام تحریم هایی که ادعای لغو یا تعلیقشان وجود دارد را می تواند با مکانیزم ماشه برگرداند.
۲- این که در اجرای برجام ، ابتدا ما اقدامات مان را انجام دهیم و سپس در صورت تأیید آژانس (به عنوان داور بد سابقه)، آنها نیز شروع به برداشتن گام های خود بنمایند موجب می گردد تا عملاً اقدامات ما در این مدت، برگشت پذیری بسیار سخت تری داشته باشند و نباید فراموش کرد که داوری سیاسی آژانس در پایان دولت اصلاحات نیز اتفاق افتاد و موجب شد ما ۲ سال در انتظار گزارشی بمانیم که قرار بود ۶ ماهه تنظیم گردد.
۳- وقتی طرف مقابل بازگشت پذیری سهل و آسانی دارد و بسترهای تحریم ها را حفظ کرده و طرف ما زیرساخت های متعدد هسته ای خود را تخریب یا اکسید نموده است، عملاً طرف ایرانی همیشه باید محتاط تر عمل کند و این مانع شجاعت در بازگشت و حتی تهدید به بازگشت خواهد شد.
نتیجه: بحث دیگر این که اگر برگشت پذیری ذکر شده در برجام، یک تضمین مناسب برای اجرای برجام تلقی می گردید، مطمئناً مقام معظم رهبری بر اخذ تضمین لازم در خصوص عدم بکارگیری “جمله باقی ماندن زیرساخت تحریم ها” در نامه شان تاکید نمی نمودند و می طلبد این همه ادعای دولتمردان در خصوص تأمین نظرات رهبری، در خصوص این تضمین که یکی از شروط تأیید برجام از سوی رهبری است را هر چه سریعتر شاهد باشیم.