سال ها است که سریال های مناسبتی تلویزیون ملی، میهمان مردم و سفره های افطارشان است تا شاید از این برنامه ها لذت ببرند؛ امسال هم چند سریال از شبکه های سیما در حال پخش است که تا اینجا سریال “مدینه” توانسته است از بقیه پیشی بگیرد، کاری که ساخته ی سیروس مقدم و نوشته ی سعید […]
سال ها است که سریال های مناسبتی تلویزیون ملی، میهمان مردم و سفره های افطارشان است تا شاید از این برنامه ها لذت ببرند؛ امسال هم چند سریال از شبکه های سیما در حال پخش است که تا اینجا سریال “مدینه” توانسته است از بقیه پیشی بگیرد، کاری که ساخته ی سیروس مقدم و نوشته ی سعید نعمت الله است قاعدتاً باید هم قابل دیدن باشد.
سریال هفت سنگ از آنجا که ساعت ۲۱ و مقارن با صرف افطار خانواده پخش می شود، بهترین وقت تلویزیون را در بین سریال ها به خود اختصاص داده است، اما متأسفانه داستان های تکراری، تقلیدی و ضعیفِ این سریال، جداً برای مخاطب فهیم ایرانی توهین آمیز تلقی می شود، ریختن یک لکه ی جوهر بر روی لباس امانت و پاک کردنی که با خراب و پاره کردن آن همراه می شود، سوژه ای است که چندسال پیش مستربین به خنده دارترین نحو در خصوص قاب نقاشی به تصویر کشید و اکثریت ایرانیان نیز آن را بارها دیده اند و ساخت یک اثر تقلیدی و ضعیف از آن کلاه گشادی بر سر تلویزیون و صاحبان اصلی آن یعنی مردم تلقی می شود.
تأسف ما در خصوص سریال هفت سنگ آنگاه کامل تر می شود که متوجه می شویم قالب کار نیز به مانند محتوای آن تقلیدی تمام عیار از یک سریال خارجی است که قبلاً منتقدان دیگری با شرح و تفصیل با مقایسه پلان به پلان دو سریال به آن پرداخته اند.
چند روز پیش که از نگرانی جناب ضرغامی در خصوص آبکی ترتر شدن سریال “ستایش” و حتی احتمال توقف و تدوین مجدد آن خبردار شدم، کمی به اصلاح روند فعلی امیدوار شدم، لیکن گویا این نگرانی جناب ضرغامی نه تنها در مورد سریال ستایش مفید واقع نشد، بلکه اکنون شاهدیم که بهترین ساعت از بهترین ماه سال نیز در اختیار یکی از ضعیف ترین سریال های تلویزیونی قرار گرفته است حال وقتی این مسئله را در کنار افزایش کمی شبکه های تلویزیونی قرار می دهیم، متوجه می شویم که صدا و سیما نه فقط از ضعف بودجه، بلکه بیش از آن، از سوءتدبیر شدید رنج می برد.