دیروز آقای رییس جمهور در اولین دیدار خود با هنرمندان گفتند که: “تقسیم بندی هنرمندان به هنرمند ارزشی و غیر ارزشی بی معناست زیرا هنر خود ارزش است” در رد سخنان رییس جمهور عزیز لازم دیدم به آیات ۲۲۱ تا ۲۲۷ سوره شعرا اشاره کنم: هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ (۲۲۱) تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ […]
دیروز آقای رییس جمهور در اولین دیدار خود با هنرمندان گفتند که:
“تقسیم بندی هنرمندان به هنرمند ارزشی و غیر ارزشی بی معناست زیرا هنر خود ارزش است”
در رد سخنان رییس جمهور عزیز لازم دیدم به آیات ۲۲۱ تا ۲۲۷ سوره شعرا اشاره کنم:
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ (۲۲۱) تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ (۲۲۲) یلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ (۲۲۳) وَ الشُّعَرَاءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (۲۲۴) أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ (۲۲۵) وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لا یَفْعَلُونَ (۲۲۶) إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ (۲۲۷)
آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى فرود مىآیند (۲۲۱) بر هر دروغگوی گناهکارى فرود مىآیند (۲۲۲) که [دزدانه] گوش فرا مىدارند و بیشترشان دروغگویند (۲۲۳) و شاعران را گمراهان پیروى مىکنند (۲۲۴) آیا ندیدهاى که آنان در هر وادیى سرگردانند (۲۲۵) و آنانند که چیزهایى مىگویند که انجام نمىدهند (۲۲۶)مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفتهاند یارى خواستهاند و کسانى که ستم کردهاند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت (۲۲۷)
همان طوری که مشاهده می شود، قرآن حکیم شاعران را به دو گروه زیر تقسیم می کند:
۱- گروهی که به واسطه بدکاری شان، الهامات شیطان را به رشته تحریر درمی آورند، شخصیت ایشان متزلزل است و حرف هایی می زنند که خود به آنها عمل نمی کنند و از ایشان تنها گمراهان پیروی می کنند.
۲- گروهی دیگر از شاعران هستند که اهل ایمان و نیکوکاری و ذکر خدا هستند و از دین خدا و کسانی که مظلوم واقع شده اند دفاع می کنند.
با توجه به این که شعر به عنوان یکی از قدیمی ترین هنرها مطرح است، به نظر می رسد با توجه به شباهتی که با سایر هنرها دارد به راحتی تعمیم این تقسیم بندی به سایر هنرها میسر است، یعنی همانطوری که در روایات داریم که خوشنویسی عبارت “بسم الله الرحمن الرحیم” بسیار ثواب دارد، خوشنویسی یک برای ترویج یک گناه نیز مجازات دارد و همان طوری که ساختن یک فیلم که ترویج دینداری و ظلم ستیزی می کند اجر و ارزش دارد، ساختن یک فیلم که ترویج بی بندوباری می کند و ظلم می کند نیز ضد ارزش تلقی می شود و این نشان می دهد هنر فی ذاته یک ارزش نیست بلکه بسته به محل و نحوه استفاده از آن می تواند ارزش یا ضد ارزش تلقی گردد.
اگر چه یک نهاد حقوقی یا حقیقی، حق ندارد هنرمندان را تقسیم بندی کند، اما خود قرآن کریم شجاعانه به خوبی با تبیین مسئله و مرزبندی ها چنین کاری را صراحتاً انجام می دهد تا هم هنرمندان موقعیت خودشان را بدانند و هم علاقمندان و مروجان هنر، و به استناد این آیات،حکومت نمی تواند خودش را به این تقسیم بندی بی اعتقاد بداند و سیاست های خود را در این مسیر معطوف نکند، بایستی برگزاری جشنواره هایی که در راستای ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و ترویج دین قرار دارند در اولویت باشند و به نظر می رسد همین تفکر اشتباه و غیرقرآنی دولت است که منجر به تعطیلی جشنواره ضدصهیونیستی “افق نو” و عدم حمایت از جشنواره “عمار” گردیده است و این در حالی است که از جشنواره های معمولی با فیلم های زرد و حتی سیاه حمایت های زیادی صورت می گیرد.