اگر چه در مطالب قبلی در خصوص توافق ژنو، تحلیل، تقدیر و انتقاداتی نوشتم و پرداختن به مذاکرات مستقیم با آمریکا را تنها به دلیل رأی مردم و اجازه رهبر معظم انقلاب قابل پذیرش دانستم، لیکن از برخی تقدیرها و انتقادات غلو آمیز که به این توافق می شود انتقاد دارم. این توافق نه پیروزی […]
اگر چه در مطالب قبلی در خصوص توافق ژنو، تحلیل، تقدیر و انتقاداتی نوشتم و پرداختن به مذاکرات مستقیم با آمریکا را تنها به دلیل رأی مردم و اجازه رهبر معظم انقلاب قابل پذیرش دانستم، لیکن از برخی تقدیرها و انتقادات غلو آمیز که به این توافق می شود انتقاد دارم. این توافق نه پیروزی بر جبهه کفر است و نه قرارداد ترکمانچای؛ این توافق یک تعهد دوطرفه است که بر سر حقوق ما صورت گرفته است و ما در ازای تعلیق بخش هایی که به آن نیاز نداشتیم (و البته حق مان بود)، بخش هایی از حقوق مان که همان امکان دادوستد با دنیا (در چند قلم) و اجازه برداشت از بخشی از سپرده های خارجی مان بود را دریافت کردیم تا با افزایش اعتماد سازی، طی مدتی محدود تمام تحریم های هسته ای برداشته شود.
همین که اصولاً ما بخش هایی از حقوق مان را (هرچند به آن نیاز هم نداشته باشیم) را در قبال دریافت بخش های دیگری از حقوق مان معامله کنیم نشان از شیرین نبودن اصل توافق دارد، ولی در هر صورت، اقتضای کم کاری مسئولان، رأی مردم و اجازه مقام معظم رهبری ما را به نوشتن تعهدی که بدون تلاش شهدای هسته ای امکان تحقق نداشت راضی نمود و البته همانطوری که شخص رهبری و نیروهای انقلابی می گویند، اگر چه بعید است که طرف مقابل تا انتها به عهد خود (و جسم و روح توافق نامه) متعهد بماند و در نهایت حقوق ما را به رسمیت بشناسد، لیکن ما به رسم وفای به عهد و اتمام حجت این راه را تا جایی که طرف مقابل عهدشکنی کند ادامه می دهیم، اگر به تعطیلی تحریم ها رسیدیم که فبها و اگر نرسیدیم لااقل برای خوشبینان به آمریکا و غرب اثبات می شود که این قبری که بالای سرش گریه می کنند خالیست.
همانطوری که عرض شد اگر چه توافق ژنو و امکان مانور مذاکره کننداگان هسته ای مدیون خون شهدای هسته ای است که با تلاش جهادی خود ما را به نقطه غنی سازی ۲۰ درصد رساندند و باعث شدند تا نیاز مراکز درمانی هسته ای تأمین و نیاز نیروگاهی ما یعنی ۵ درصد به رسمیت شناخته شود، لیکن ادبیات برخی از دوستان که تعطیلی غنی سازی ۲۰ درصد را خیانت به خون شهدا معرفی می کنند کاملاً اشتباه به نظر می رسد. امثال احمدی روشن ها شهید نشدند تا ما به ۲۰ درصد برسیم، بلکه شهید شدند تا ایران اسلامی شان را آباد کنند، تا مردم شان عزت و استقلال داشته باشند، تا مصالح کشورشان حفظ شود، تا برای نیاز بیماران محتاج فروختن عزت مان به بیگانگان نباشیم، تا ملت و مسئولان ما بیدار شوند و همه ی این ها اثبات می کند که صرف تعطیلی غنی سازی ۲۰ درصد نباید پایمال شدن خون شهدا تلقی شود.
ان شاءالله کشور بتواند تحریم ها را با عزت پشت سر بگذارد، در غیر اینصورت همین که مردم و مسئولان کشور دوباره شناخت صحیحی از دشمنان خود پیدا کنند و دستشان را به زانوی خود بگذارند و عزم ایستادن کنند، همین بیداری می تواند بهترین ثمره برای خون این شهدای عزیز باشد و ما باید حواسمان باشد که خون شهدای هسته ای در نهایت به رضایت مردم، آبادانی کشور و مهمتر از همه به بیداری و هشیاری مردم و مسئولان ختم شود و اگر حسرتی هست این است که ای کاش مسئولان اجرایی سابق کشور با اقتصاد مقاومتی و دور شدن از اقتصاد نفتی کار را به جایی نمی رساندند که همین ۵۱ درصد از جمعیت ایران، حاضر به پذیرش مقوله مذاکره با آمریکا و غرب بشوند و ای کاش مسئولان اجرایی حاضر، کاری کنند که مطابق نظر رهبری امیدها به قدرت درونی کشور باشد و مذاکره تنها به عنوان اتمام حجت برای دشمنان تلقی شود و لاغیر.