اخیراً این اصطلاح که برخی هنوز صدای مردم را نشنیده اند به تکیه کلام برخی حامیان دولت یازدهم تبدیل شده است و طوری وانمود می شود که گویا صدای مردمی که به جناب روحانی رأی داده اند، حمایت از همه شعارهای دولت بوده است اما باید توجه داشت که برای شنیدن صدای مردم نمی توان […]
اخیراً این اصطلاح که برخی هنوز صدای مردم را نشنیده اند به تکیه کلام برخی حامیان دولت یازدهم تبدیل شده است و طوری وانمود می شود که گویا صدای مردمی که به جناب روحانی رأی داده اند، حمایت از همه شعارهای دولت بوده است اما باید توجه داشت که برای شنیدن صدای مردم نمی توان فقط به یک شعار یا یک حضور یا رأی ایشان توجه داشت بلکه باید به مجموعه ی رفتارها، آرا و شعارهای مردم التفات نمود.
مردم اگر چه به شعار اعتدال رأی دادند اما هرگز نگفتند که مظهر و مجسمه اعتدال، جناب روحانی و هرکسی که ایشان تعیین می کند، هستند بلکه مردم به شعار اعتدال رأی دادند تا دولت معتدل بماند و از افراط و تفریط دوری کند. این که مردم به شعار بهبود معیشت دولت رأی دادند به این معنی نیست که دولت مجسمه بهبود معیشت است و هرکسی که با دولت مخالفتی کرد یا انتقادی داشت دشمن معیشت و رفاه مردم است! این که مردم به اصلاح دیپلماسی رأی داده باشند به این معنی نیست که هرکاری که دولت کند مورد قبول مردم است، بلکه دولت به اقتضای شعاری که داده است باید بتواند ضمن حفظ اقتدار و استقلال و عزت کشور بتواند با کمترین هزینه به صورت دیپلماتیک مسائلش را حل کند و مردم و منتقدان حق دارند نسبت به هرکدام از این حدود و صغور تذکر دهند و دولت نباید طوری وانمود کند که هر منتقدی مخالف صدا و خواست مردم است یا این که دولت به تغییرات اتوبوسی در دولت پیشین انتقاد داشتند و علیه آن شعار دادند به این معنی نیست که تغییرات این دولت هر طور که باشد مجاز است بلکه به این معنی است که این دولت نیز باید از تغییرات اتوبوسی پرهیز کند و نه این که همه ی منصوبین دولت قبل را اتوبوسی و همه منصوبین دولت خودش را شایسته بخوانند!
بحث دیگر این است که اگر چه مردم به یک رییس جمهور رأی داده اند، اما این گونه نیست که خواست و اراده ی سایر مردم بی ارزش باشد، بالاخره کسانی که به آقای روحانی و برایند شعارهایش رأی دادند ۵۱ درصدِ رأی دهندگان بوده اند و دولت حق ندارد طوری صحبت کند که به نظرات و خواسته ها و شخصیت آن ۴۹ درصد بقیه توهین کند، دولت و به خصوص شخص رییس جمهور حق ندارد ۵۱ درصد را معتدل و ۴۹ درصد را افراطی بخواند، دولت باید بداند که حتی همان ۵۱ درصدی که به دولت رأی دادند نیز به برایند شعارهای دولت رأی داده اند و اگر دولت آقای روحانی نیز مانند دولت اصلاحات گمان کند که به پشتوانه رأی مردم باید تا مرز تغییر و رفرم به پیش برود به سرعت دچار دیکتاتوری شده و مانند اصلاحاتی ها از چشم مردم خواهند افتاد.
تنها صدای مردم صدای آرای شان در انتخابات ۹۲ نیست، بلکه مجموعه ای از صداهاست. همان مردمی که به ساده زیستی و انقلابی گری در ۸۴ و ۸۸ رأی دادند، همان مردم به بهبود معیشت نیز رأی دادند و این دو یعنی انقلابی گری و ساده زیستی و پرتلاشی مسئولان باید در کنار بهبود معیشت مردم در دستور کار باشد نه این که اولی منکر معیشت و دومی منکر انقلابی گری بشود؛ همان مردمی که استقلال و امنیت و استفاده صلح آمیز هسته ای را حق خود می داند به دیپلماسی فنی و اصولی و به دور از تنش های بی مورد نیز رأی داند و دولت این دو صدا را باید باهم بشنود نه این که به بهانه ی یکی، دیگری را کنار نهد، همان مردمی که به روحانی رأی دادند، در ۹ دی به هاشمی و سران فتنه نه گفتند تا ایشان را به حفظ منافع ملی و حرکت در چارچوب قانون ملزم نمایند و هرگز نباید رأی به روحانی و شعارهایش را به نفع هاشمی و آقازادگانش مصادره نمود و انتخابات ۹۲ را بهانه ای برای تطهیر و حتی تقدیر از این خاطیان و قانون شکنان قرار داد.
اعتدال حکم می کند تا دولت خودش را مجسمه ی اعتدال نداند و بقیه را با خودش مقایسه نکند، بلکه بایستی به دنبال شناخت و حرکت در مسیر خط اعتدال باشد و از شنیدن انتقادات و دعوت به اعتدال استقبال کند، اگر قرار باشد دولت تمام اقدامات و رفتارهای خودش را مظهر اعتدال بداند و تمام منتقدان را افراطی بخواند، یقیناً اعتدال مد نظر دولت جز همان تعریف تکراری از دیکتاتوری نخواهد بود که یکبار حول آزادی و باردیگر حول عدالت تشکیل گردید. بهتر است دولت هر چه سریعتر در درک و معرفی مفهوم اعتدال به یک اعتدال برسد و طوری نشود که دایره اعتدال اینقدر تنگ شود که فقط مشمول مشاوران ارشد رییس جمهور و معاونان رییس جمهور و اعضای هیأت دولت گردد.