در مطلب قبلی با عنوان “واجبی به نام سمن” از اهمیت سمن ها گفتم ولی علیرغم این که دولت به اهمیت سازمانهای مردم نهاد اقرار دارد و حتی مرجعی برای سامان بخشی به این سازمان ها مشخص کرده است، اما اصلاً آنچه که باید رخ می داده، انجام نشده است و برای رفع این مسئله […]
در مطلب قبلی با عنوان “واجبی به نام سمن” از اهمیت سمن ها گفتم ولی علیرغم این که دولت به اهمیت سازمانهای مردم نهاد اقرار دارد و حتی مرجعی برای سامان بخشی به این سازمان ها مشخص کرده است، اما اصلاً آنچه که باید رخ می داده، انجام نشده است و برای رفع این مسئله باید جستجو کرد که چرا این تشکل ها شکل نمی گیرند.
متأسفانه یکیاز مهمترین دلایل عدم تشکیل سازمان های مردم نهاد دقیقاً همان شأن نزول تشکیل این سازمان هاست و آن، مقررات دست و پاگیر و بوروکراسیپیچیده اداریاست. وقتیکه قوانین و مقررات اینقدر دست و پاگیر هستند که دست و پایدولت را میبندند احساس نیاز به تشکیل سازمان هایمردم نهاد بیشتر میشود و درست وقتیکه همین سازمان ها نیز اظهار وجود و یا فعالیت میکنند با همان سد قوانین و بوروکراسی مواجه میشوند، با این مقررات زیاد و بعضاً متضاد، عملاً ساختار اداری پیچیده مجال چندانی برای تشکل های مردم نهاد متصور نخواهد بود.
نگاه امنیتیبه سازمان هایمردم نهاد باعث میشود که این سازمان ها بیش از این که فعالیت شان مورد تشویق قرار گیرد یک تهدید تلقی شود. حالا چه کاری است که دولت امکان فعالیت به تشکل هایی را بدهد که به مثابه رقیب و یا فضول در کار دولت دخالت کند؟! اگر چه اداره کل سازمان های مردم نهاد زیرمجموعه یاز معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت کشور است اما باید مد نظرقرار داد که همواره وجهه امنیتی وزارت کشور سایر شئون این وزارتخانه را کاملاً تحت تأثیر قرار می دهد.
عدم آشناییمردم با تشکل هایمردم نهاد و اهمیت این تشکل ها باعث شده است که تعداد زیادیاز افرادیکه اهداف و آرمان های مشابه دارند به جایاین که با هم افزایی فکری و تجربی، آرمان های شان را محقق کنند، به صورت جزیره ای، ضعیف، بی برنامه، غیراصولی و غیر علمی فعال باشند و بعضاً انرژی های شان در تقابل با یکدیگر قرار گیرد و پس از مدتی نیز خسته از به نتیجه نرسیدن کنار بکشند. یقیناً معرفی کارکرد گسترده سمن ها میتواند هرچه بیشتر در نشر و توسعه سازمان های مردم نهاد موثر باشد.
پیشنهاد: به نظر میرسد دولت، مجلس و رسانه ملی و سایر رسانه ها باید به بحث تسهیل و تشویق به تشکیل و فعالیت تشکل هایمردم نهاد بیشتر پرداخته و به لحاظ قانونی، اجراییو فرهنگیبستر مناسبیرا برایتشکیل و توسعه این نهادها مهیا کنند، برایاین منظور ابتدا باید تمام متولیان امر نگاهشان را نسبت به این سازمانها متفاوت سازند و آنها را به عنوان بازویی کارآمد تلقیکنند که این مهم جز به مقررات زدایی محقق نخواهد شد. هنرمندان و رسانه ها نیز باید بیش از پیش باید به تهیه آثار هنریو معرفیاین سازمانها اهتمام ورزند تا علاقمندان به مقولات فرهنگی و اجتماعی شناخت بهتری از کارکرد سمن ها و نحوه تشکیل شان پیدا کنند.
علیرغم مشکلاتی که در بالا ذکر شد اما همچنان قائلم که استفاده از پتانسیل تشکل های مردم نهاد میتواند کارگشای بسیار یاز مشکلات فرهنگی و اجتماعی باشد و در مطلب بعدی چند حوزه را در این خصوص مثال خواهم زد.