اکثر سیاسیون و کارشناسان بین المللی و حتی مسئولان مذاکره کننده ی اروپایی و آمریکایی و حتی اذهان مردم ایران اقرار دارند که چیزی جز یک تغییر لحن در نرمش قهرمانانه ایران ندیده اند، پس سوالی که ایجاد می شود این است که چرا آمریکا تنها به یک تغییر لحن، دل خوش کرده است؟ چرا اوباما […]
اکثر سیاسیون و کارشناسان بین المللی و حتی مسئولان مذاکره کننده ی اروپایی و آمریکایی و حتی اذهان مردم ایران اقرار دارند که چیزی جز یک تغییر لحن در نرمش قهرمانانه ایران ندیده اند، پس سوالی که ایجاد می شود این است که چرا آمریکا تنها به یک تغییر لحن، دل خوش کرده است؟ چرا اوباما اینچنین برای مذاکره با روحانی هرچند از نوع تلفنی بی تابی می کند؟ اگر تغییر لحن کافی بود که ما قبلاً نیز تغییر لحن داشتیم، در دوره ی آقای خاتمی ما مذاکراتی با لحن های نرم تر هم داشتیم، پس چرا آن موقع آمریکا برای مذاکره ناز نمی کشید؟ این سوالات و مجموعه ی دیگری از سوالات را در ذیل این مطلب پاسخ خواهم گفت:
آمریکا برای تعامل با کشورهای دنیا ۳ طبقه بندی برای خود ایجاد نموده است، دسته ای دوستان و مستعمرگان سیاسی و اقتصادی اویند، گروهی دشمنان و مطرودان آمریکا هستند که عملاً روابط مستقیم دیپلماتیک شان تعطیل است و گروه سوم، آن دشمنانی هستند که آمریکا نمی تواند با ایشان تعامل و مذاکره نداشته باشد که روسیه و چین از این دسته اند و اخیراً به نظر می رسد، آمریکا در حال انتقال نام ایران از فهرست دسته ی دوم به دسته ی سوم است، آمریکایی که زمانی حتی حاضر نبود یک سانتریفیوژ روشن را تحمل کند، آمریکایی که حاضر نبود مجوز مذاکره بدون پیش شرط را به ۵+۱ بدهد، آمریکایی که مدام دم از همه ی گزینه های روی میز می زد و حمله به سوریه را برای ترس ایران تدارک دیده بود، اکنون به این سمت می رود که حل بسیاری از معادلات جهان را بدون ایران نمی توان حل کند، آمریکا احساس می کند همانطوری که مجبور است در خصوص رقابت ها، عداوت ها و اختلافات با روسیه و چین مذاکره کند، مجبور است با ایران نیز مذاکره کند، تجربه در این چند ساله در خصوص افغانستان، عراق و اخیراً نیز سوریه ثابت کرده است که عدم حضور ایران در معادلات مهم منطقه ، به مثابه یک مجهول بزرگ است که این معادلات را غیرقابل حل می کند.
آمریکا و ایران هم اکنون به نقطه ی جدیدی از تعامل در قالب نرمش قهرمانانه رسیده اند و این تعامل مرهون مقاومت و پایمردی ۳ دهه ی رهبران عزیزمان، مردم غیور و مسئولان دلسوز است، آمریکایی در این مدت تمام گزینه ها را نه تنها روی میز داشت که بلکه همه را به کاربست ولی با هیچ گزینه ای از جنگ، ترور، تحریم، تهدید، کودتای مخملی، …. نتوانست نظام و مردم را به زانو درآورد و اکنون ایران میوه ی مقاومتش را در نرمش قهرمانانه می چیند، ایران بدون این که امتیازی داده باشد با تغییر لحن آمریکا را در پذیرش شکست در برابر مقاومت قهرمانانه ایران یاری می کند.
توجه: در میان مسائلی که بین آمریکا و ایران می گذرد، عده ای هنوز حاضر به درک مسائل نیستند، برخی مسائل اخیر را به معنی کوتاه آمدن از اصول تلقی می کنند، در حالی که اصول ایران همچنان با قوت خود پابرجاست و رییس جمهور نیز بر آن تأکید دارند؛ برخی دیگر مثل هاشمی و اعوانش نیز به اشتباه گمان می کنند که این شیوه را از همان اول می توانستیم به کار گیریم که یقیناً این نیز گمانی خام است چرا که ایران همواره آماده مذاکره از موضع برابر بود و این آمریکا بود که از موضع بالا هر مذاکره ای را به شرط و شروط خفت آور و خارج از اصول ایران منوط می کرد.