در ابتدا درگذشت تلخ ۱۹ سرباز وطن در اثر سانحه سقوط اتوبوس به دره را به خانواده و دوستان شان و همه مخاطبان بزرگوار تسلیت می گویم. واما به غیر از ابعاد انسانی و احساسی این ماجرای تلخ، ابعاد دیگری نیز وجود دارد که باعث گردیده تا این خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی […]
در ابتدا درگذشت تلخ ۱۹ سرباز وطن در اثر سانحه سقوط اتوبوس به دره را به خانواده و دوستان شان و همه مخاطبان بزرگوار تسلیت می گویم.
واما به غیر از ابعاد انسانی و احساسی این ماجرای تلخ، ابعاد دیگری نیز وجود دارد که باعث گردیده تا این خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی و رسانه های کشور با حواشی زیادی اعم از تشکیل کمپین های مختلفِ بازخواست، انتقاد و تسلیت منعکس گردد که در خصوص همه این موارد چند نکته را تقدیم می نمایم:
- برخی از انتقادات به نحویست که این سانحه را ناشی از سوء مدیریت و یا حتی غرض ورزی اعلام کردند که لازم است مثل تمام حوادث و سوانح مشابه و حتی به صورت جدی تر، این سانحه و دلایل و ریشه هایش بررسی و با عوامل خاطی برخورد و تدابیری اندیشیده شود که جلوی حوادث مشابه تا حد امکان گرفته شود. لذا اگر در این خصوص مطالبه گری بدون قضاوت عجولانه و تنها با مطالبه گری و با ادبیات منطقی و منصفانه انجام گیرد مانعی ندارد.
- در حالی که هنوز ریشه های این حادثه واقعا مشخص نشده اند، مقصر تراشی از فرمانده های ارشد نظامی که در این یکی دو روزه مشاهده می شود فاقد وجاهت منطقی و کارشناسی است و گویا بیشتر ناشی از حب و بغض های قدیمی است که مسلما باعث میشود این سانحه دردناک هم مورد سوءاستفاده های سیاسی و مظلومیت بیشتر این سربازان عزیز قرار گیرد.
- با توجه به ماهیت دوران خدمت نظام وظیفه، مسلماً برخی از سختی ها و سخت گیری ها در این دوران بخشی لاینفک دوره های آموزش دفاعی است و باعث شکل گیری شخصیت نیروهای تحت آموزش می گردد تا حدی که این دوره را از قدیم مایه ساخته شدن شخصیت جوانان و مرد شدنشان میدانستند؛ اگر چه نمیخواهم این مفهوم را به طور کامل تایید کنم ولی بالاخره این مهم است که ماهیت سختی، سختگیری و انضباط دوره نظام وظیفه را به خشونت و مردم آزاری تعبیر نکنیم و البته این ها مانع نمی شود که در خصوص استاندارد سازی این دوره ها، اقدام لازم صورت نگیرد.
- این که برخی از افراد و کمپین ها، به خاطر برخی مخالفت های علما و مراجع در زمان رضاخان با خدمت نظام وظیفه، آن را نامشروع تلقی میکنند مسلماً غلط است، چرا که مقایسه خدمت به نظام طاغوت و استبدادی که تحت سلطه بیگانه قرار دارد با خدمت به نظام اسلامی که به دنبال کسب آمادگی در برابر سلطه بیگان است بسیار متفاوت است و اگر این آمادگی به حضور جوانان که هیچ، به حضور سالخوردگان هم نیازمند شود میتواند به یک واجب تبدیل گردد.
- باوجود دلایل منطقی و شرعی برای پذیرش خدمت نظام وظیفه، اما این که بیندیشیم این امر در همه شرایط و با تمام ابعاد باید بدون تغییر بماند هم صحیح نمی تواند باشد. هم اکنون برخی از کارشناسان اجتماعی، باوجود مساعدت هایی که درباره خدمت نظام وظیفه متأهلین وجود دارد، آن را از موانع ازدواج در سن مناسب و فرزندآوری قلمداد میکنند که صحیح هم هست، چرا که حتی اگر یک دانشجو بتواند در زمان دانشجویی ازدواج کند، به دلیل سختی های دوران خدمت نظام وظیفه، به اندازه مجموع طول مدت تحصیل و طول مدت خدمت سربازی، از ازدواج دور می شود و بالا رفتن سن ازدواج و عوارض اجتماعی آن و کاهش فرزندآوری معضلاتی نیستند که قابل چشم پوشی باشند.
- هم اکنون بسیاری از کشورهای دنیا از خدمت سربازی اجباری به سمت تشکل نیروهای نظامی متخصص حرکت کرده اند، یعنی به جای این که به کمیت بالای سرباز و استفاده سیاه لشگری از ایشان در بخشهای مختلف نظامی و حتی اداری بیندیشند، نیروهای نظامی متخصص و کیفی تر را که داوطلبانه و از روی میل و اراده به نیروهای نظامی وارد میشوند را به کارگیری میکنند که مسلماً می توان تا حدودی از تجارب این کشورها استفاده کرد اما باید تفاوت های ملی و منطقه ای خودمان را نیز لحاظ نمود تا به یک مدل بومی مناسب دست یابیم که هم ابتدائیات آموزش نظامی در یک مدت کوتاه مثلا ۳ ماهه یا در خلال دوران تحصیل به همه جوانان کشور ارائه گردد و هم پس از آن، فرصت جذب داوطلبانه نیروها مهیا گردد.