امروز آقای ظریف گفت: «اگر نامه اخیر کری موجب جلوگیری از تأثیرگذاری مصوبه اخیر کنگره که به امضای اوباماهم رسید گردد، مشکلی با این مصوبه ندارد و باید این مسئله را در روند اجرای برجام صحه گذاری کند.» از آنجا که این اظهارات به معنی پذیرش تلویحی نامه کری به عنوان یک تعهد قانونی به […]
امروز آقای ظریف گفت: «اگر نامه اخیر کری موجب جلوگیری از تأثیرگذاری مصوبه اخیر کنگره که به امضای اوباماهم رسید گردد، مشکلی با این مصوبه ندارد و باید این مسئله را در روند اجرای برجام صحه گذاری کند.»
از آنجا که این اظهارات به معنی پذیرش تلویحی نامه کری به عنوان یک تعهد قانونی به نظر می رسد، لازم است به چند سوال جدی پاسخ داده شود:
چرا وقتی خود آقایان ظریف و عراقچی تصویب این طرح را صراحتاً ناقض برجام دانستند، به واسطه یک تعهد این نقض را نادیده می گیرند؟! آیا تعهد یک وزیر در حالی که این تعهد برخلاف قانون مصوب آن کشور است می تواند برای تمام مدت ۱۰ ساله اجرای برجام اعتماد ساز باشد؟! آیا نباید با پافشاری بر حقوق کشور، موجب ابطال یا اصلاح آن قانون می شدند؟! آیا آقای تعهدی وجود دارد که آقای ظریف در برابر سایر نقض ها هم به تعهدات مشابه دلخوش نکنند؟! آیا شأن مصوبه مجلس که به امضای رئیس جمهور رسیده است اینقدر پایین است که نامه کری به عنوان ضامنی در برابر آسیب های آن مصوبه قابل احتساب باشد؟! آیا مجلس، شورای امنیت ملی، کمیسیون اجرای برجام در قبال این نقض برجام تعهدی احساس نمی کنند؟! چرا در حالی که تاکنون دو قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری و تروریستی علیه کشور تصویب شده است و محدودیت تجاری و توریسمی اخیر بر کشور وارد شده است و مسئله تست موشکی ایران در دستور کار دولت آمریکا برای مقابله و تحریم احتمالی قرار گرفته است، دولت وارد عمل نمی شود و از حقوق ایران دفاع نمی کند؟! اگر دولت نتواند اجرای برجام را از اوبامایی که در آن نقش داشته طلب کند چگونه در قبال رؤسای جمهور بعدی به این مهم دست خواهد زد؟! آیا با این تذبذب دستگاه دیپلماسی ما، احساس نمیکنند که آمریکا مدام بر تحریمها و محدودیتها و قطعنامه هایش خواهد افزود؟! آیا دولت در حالیکه هنوز اقداماتش در اجرای برجام به اتمام نرسیده است، جرأت مقابله قانونی با نقض برجام را ندارد، در آینده که تعهدات سختش را که به لحاظ بازگشت پذیری بسیار پرهزینه و زمانبر هستند را اجرا کرد، جسارت دفاع از حقوق ایران در برجام را خواهد داشت؟!