سخنان روحانی درباره زبان آموزی کودکان به خصوص زبان انگلیسی تنها با فاصله یک روز از سخنان مقام معظم رهبری یادآور بسیاری از سخنان روحانی است که تنها یکی دو روز پس از سخنان مقام معظم رهبری و در تناقض با آنها بیان شد، اصرار روحانی در این که فورا پس از سخنان رهبری، مواضع مخالف […]
سخنان روحانی درباره زبان آموزی کودکان به خصوص زبان انگلیسی تنها با فاصله یک روز از سخنان مقام معظم رهبری یادآور بسیاری از سخنان روحانی است که تنها یکی دو روز پس از سخنان مقام معظم رهبری و در تناقض با آنها بیان شد، اصرار روحانی در این که فورا پس از سخنان رهبری، مواضع مخالف و بعضا توهین آمیز نسبت به ایشان بگیرد، شاید در اوایل خیلی به چشم مردم نمیآمد ولی با توجه به تکرار این رفتار درخصوص مواردی مانند مذاکره و تعامل با آمریکا، انتشار فکت شیت، اسلامی کردن دروس دانشگاهی، تکالیف پلیس، پیاده روی ظریف با کری، نقش حکومت در دینداری و بهشتی شدن مردم، در مواجهه با منتقدان، در نحوه اجرای برجام، در خصوص میزان توان موشکی و دفاعی، خط قرمز بودن فتنه و فتنه گران، در مورد رخنه و نفوذ، در مورد انقلابی گیری، پیرامون جایگاه شورای نگهبان، درباره جهت دهی های فرهنگی در دانشگاه ها، در خصوص دلواپسان، پیرامون اجرای اقتصاد مقاومتی، پیرامون رفراندوم هسته ای، در خصوص فرهنگ عاشورا، در رابطه با نقش تحریمها، در مورد شعار “مرگ بر آمریکا” و …، این سخنان بیش از این که فنی و دلسوزانه تلقی گردد در جهت عادی سازی مخالفت با رهبری برداشت میگردد؛ ظاهرا روحانی اصرار دارد تا مخالفت حرفی و عملی در برابر ولی فقیه را عادی سازی نماید تا بتواند برنامه های خود را اجرایی کند و البته در گام اول گویا قرار است اصل جایگاه ولایت فقیه مورد هجمه و تضعیف قرار گیرد.
و اما درخصوص زبان آنچیزی که رهبری فرمودند ناظر بر چند مسئله بود، یکی این که نیازی نیست سن زبان آموزی در کودکان به صورت عمومی تا سن دبستان و مهد کودک تنزل یابد و البته وقتی به ضروریات آموزشی یک کودک توجه میکنیم می بینیم مواردی مثل آموزش ورزش، مهارتهای رفتاری، فعالیتهای اجتماعی، مهارت های هنری و… به مراتب بیشتر از زبان آموزی برای کودکان ضروریست و البته ممکن است شرایطی ایجاد شود که فردی در خردسالی زبان خاصی را بیاموزد، اما این که یک تب کاذب برای تمام کودکان و نوجوانان در جامعه و حتی بعضا از سوی نظام آموزشی آن هم تنها برای یک زبان خاص ایجاد شود، نمی تواند منطبق با نیازهای تربیتی و آموزشی کشور و کودکان تلقی گردد، این که ۹۰ درصد کودکان از کودکی به کلاس زبان بروند ولی حتی ۳۰ درصد از آنها در طول دوران کودکی و نوجوانی و جوانی حتی یک ورزش و یا یک مهارت فنی و یا هنری نیاموخته باشند یک آسیب است که آسیبش را با یک جامعه ناسالم، چاق، بی مهارت و بیکار نشان میدهد.
بحث دیگر در انتقاد مقام معظم رهبری درباره انحصار یک زبان خاص در نظام آموزشی است، اگر بر اساس همان توجیه آقای روحانی در سخنرانی امروزشان، آموزش زبان برای علم آموزی و کارآفرینی باشد، بازهم نمی توان از ظرفیت سایر زبانها برای علم آموزی، کارآفرینی و حتی تعامل گسترده با کشورهای بیشتری در جهان چشم پوشی کرد آن هم در شرایطی که رشد علمی و صنعتی در کشورهای مختلف دنیا قابل مشاهده است و چرا نباید زبانهای پر مصرف دیگر دنیا هیچ سهمی در نظام آموزشی ما داشته باشند؟! برخلاف توجیه آقای روحانی، برای این اصلاح لازم نیست از همه دانش آموزان، به تعداد تمام زبان های دنیا نظرسنجی گردد، بلکه کافیست از چند زبان مطرح و پر مصرف دنیا که با نیازهای کشور سازگار است برای مدارس استفاده کرد و حتی مدارس را در انتخاب دو تا از آن ها مخیر کرد و همانطوری که زبان انگلیسی و یا سایر دروس نظام آموزشی تاکنون براساس نیاز کشور و نه دلخواه دانش آموزان تدوین گردیده است، مقوله زبان هم براساس نیاز کشور تعیین گردد.
آقای روحانی انتخاب زبان انحصاری انگلیسی در هند را در اشتغال هندی ها مفید دانستند، ولی رهبری عزیز میفرمایند چرا وقتی یک کشوری امکان و مجوزی برای آموزش و نشر فرهنگ و زبان ما فراهم نمیکند، ما باید تمام نظام آموزش مان را آن هم از جیب دولت و خانواده، به توسعه انحصاری همان یک زبان خاص معطوف کنیم؟! در حالی که میتوان در کنار آن زبان، با توافق های دو جانبه، بده بستان فرهنگی ایجاد نمود و در توسعه علم، صنعت، توریسم، اشتغال، تحصیل، ورزش و… از این بده بستانها استفاده نمود.