مدتیست طرح بررسی کفایت سیاسی رئیس جمهور توسط برخی نمایندگان مجلس دنبال می شود که گویا به دلیل مانع تراشی رییس مجلس، این مسئله تاکنون روی میز مجلس قرار نگرفته است ولی با توجه به اهمیت مسئله به چند نشانه در این خصوص اشاره می کنم: گوشه کنایه های روحانی به رهبری طی مدتی که […]
مدتیست طرح بررسی کفایت سیاسی رئیس جمهور توسط برخی نمایندگان مجلس دنبال می شود که گویا به دلیل مانع تراشی رییس مجلس، این مسئله تاکنون روی میز مجلس قرار نگرفته است ولی با توجه به اهمیت مسئله به چند نشانه در این خصوص اشاره می کنم:
گوشه کنایه های روحانی به رهبری
طی مدتی که از ریاست جمهوری جناب روحانی می گذرد مکرراً مشاهده شده است که ایشان یکی دو روز بعد از منویات رهبری، صراحتاً با گوشه و کنایه به کلید واژگان مقام معظم رهبری هجمه می کنند و در آخرین مورد نیز به توصیه رهبری به عدم حاشیه سازی مسئولان (باتوجه به هجمه رئیس جمهور به جایگاه نظارت استصوابی شورای نگهبان)، جناب روحانی فوراً گفتند که “تا ما از قانون صحبت میکنیم بعضی ها به ما می گویند حاشیه سازی نکنید…” یا یکی از زشت ترین مواردی که جناب رئیس جمهور کنایه ای به رهبری زدند آنروزی بود که رهبری گفتند به سمت نقطه های خیالی قدم نزنید که مصادف با این بیانات سایت رهبری نیز تصویر قدم زدن ظریف و کری را منتشر کرد ولی فوراً جناب روحانی باکنایه ای زشت گفتند که “برخی ها که مدام به دیپلمات های می گویند تندرفته و کند رفته، تقصیری ندارند چرا که عقل سالم در بدن سال است.” و یکی دیگر از این موارد بحث انتشار فکت شیت بود که روحانی بعد از مدت طولانی سکوت منتقدان را متهم به فراموش کرد و گفت “انگار فراموش کرده اند ما زودتر از همه فکت شیت مان را منتشر کردیم” و یا بازهم در مورد این که حکومت باید به اخلاق و معنویت انسانها حساس باشد نیز جملاتی با طعنه و کنایه در این خصوص بیان کردند و یا تنها چند روز بعد از حرفهایی که رهبری در خصوص تغییر نکردن مواضع منطقه ای و جهانی ایران بعد از توافق داشتند جناب روحانی دوباره به زبان آمدند و گفتند که دیگر باید مواظب حرفهایمان باشیم و …. دوستانی که به سخنان مقام معظم رهبری و جناب روحانی توجه کرده باشند متوجه هستند که تعداد طعنه و کنایه های شخص روحانی به سخنان رهبری بسیار بیشتر از حدی است که بتوان آنها را تصادفی دانست و این کنایه ها صرف حرف نبوده اند بلکه رئیس جمهور بر اساس اینها سیاستگزاری و عمل نموده است.
ایستادگی در خصوص جایگاه قانونی شورای نگهبان
تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات از بدو انقلاب و قبل از تشکیل شورای نگهبان توسط کمیته ای که امام خمینی تشکیل دادند شروع شد که این امر بعد از تشکیل شورای نگهبان و در حیات امام خمینی به امر تأیید صلاحیت نامزدها پرداخت و مواردی نیز در خصوص لزوم نحوه رد یا تأیید صلاحیت نامزدها به اعضای شورای نگهبان توصیه شد، لیکن جناب روحانی بدون توجه به این مسئله در مقام تفسیر قانون اساسی درآمده و هشدار داد که شورای نگهبان مجاز به بررسی صلاحیت نامزدها نیست و این در حالی است که رئیس جمهور حق تفسیر قانون اساسی را هم ندارد و این مسئله در قانون اساسی به خود شورای نگهبان سپرده شده است.
ایستادگی در برابر جایگاه قانونی مجلس شورای اسلامی
بعد از تنظیم متن برجام، همه منتظر بودیم که این متن طبق مواد ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی برای بررسی و تصویب به مجلس شورای اسلامی برود لیکن جناب روحانی با این ادعا که چون متن را امضا نکرده است پس نباید به مجلس برود نشان داد که قصد دارد مانع اجرای حق و تکلیف قانونی مجلس بشود. این مسئله نیز با توجه به صراحت قانون اساسی در خصوص کلیه توافقات و قطعنامه ها و قراردادهای بین المللی (که برای کشور تعهدات خارجی ایجاد میکند) یک امر بدیهی است که اتفاقا قبلاً هم در استفساریه های شورای نگهبان نیز به این مسئله اذعان شده است.
ایستادگی در برابر جایگاه ولایت فقیه
چند روز بعد از نظرات صریح رهبری در خصوص لزوم تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی و در حالی که همه منتظر تقدیم لایحه ی متن برجام به مجلس شورای اسلامی بودیم در نهایت تعجب جناب عراقچی (معاون وزیر امور خارجه) بر نظر مخالفشان به طرح برجام در مجلس اصرار کردند و این در حالی است که ورود دولت به مذاکرات مستقیم با آمریکا، براساس مجوز رهبری و مشروط به رعایت خطوط قرمزی (که جملگی برگرفته از منافع ملی وامنیت ملی کشور بوده است) و امروز نیز رهبری توقع دارند رعایت این خطوط قرمز (اصول امنیت ملی و منافع ملی)، توسط مجلس بررسی گردد و اصرار دولت از شانه خالی کردن از تکلیف قانونی و تبعیت از دستور ولی فقیه، علامت خطرناکی را مخابره می کند.
عدم اهتمام لازم برای اجرای قانون اساسی
نگاهی به مواضع حسن روحانی در خصوص اصول متعدد قانون اساسی اعم از اصولی که جایگاه های قوا، نهادهای قانونی، اختیاراتشان، سیاستهای کلان خارجی کشور (در خصوص استکبارستیزی که به جای پایبندی به این اصول شعر با دشمنان مدار را سرلوحه سیاست خارجی خود اعلام کرد) و به خصوص جایگاه رفیع ولایت فقیه نشان می دهد که متأسفانه ایشان برخلاف ادعای شان در خصوص حقوق دان بودن چندان نسبت به اصول مهم قانون اساسی التزام و پایبندی ندارند.
نتیجه: قانون اساسی میثاق ملی همه ایرانیان به خصوص مسئولان برخواسته از همین قانون است و نمی توان تصور کرد رئیس جمهور قانونی کشور که باید اولین مجری قوانین و به خصوص قانون اساسی باشد، مکررا در برابر اصول بدیهی قانون اساسی اعم از مجلس، شورای نگهبان و ولی فقیه ایستادگی کند، این رفتار از سوی کسی که باید مظهر مردمسالاری و تبعیت از قانون باشد پذیرفته نیست و بیشتر نشان از رفتار دیکتاتورمأبانه و غیردلسوزانه دارد که با توجه به شرایط خطیر کشور نمی توان نسبت به این رفتارها و دامنه دارتر شدن شان بی تفاوت عبور کرد و به نظر می رسد قبل از این که مشکلی برای کشور حادث شود، بررسی کفایت سیاسی رئیس جمهور باید در دستور کار مجلس قرار گیرد.
یوسف فرشیدی
تاریخ : 8 - سپتامبر - 2015
باسلام ودعای خیر
متاسفانه روند عدم التزام به ولایت فقیه ازهمان روزهای نخست اولین رییس جمهوریعنی بنی صدر تا کنون ادامه داشته است، جلوه ی میزوقدرت وکسب مقام ریاست جمهوری کار را بر روسای جمهور آنچنان مشتبه نموده که همگان درتبلیغات خود از ولایت پذیری به عنوان یک مورد برای جلب آرا استفاده ی ابزازی کرده اند ولی عملا بعداز رسیدن به مقام، برای خود آنچنان حق اظهارنظر قائل شده اند که کاراین دولت ورییس جمهور هم به جای اداره ی مملکت، شده است نظریه پردازی آنهم نظریاتی بعضا خلاف نظر امام جامعه .
این یک حقیقت تلخ است، بنی صدر با عبورازولایت کارش به چادرسرکردن کشیده شد و دراین دوره و زمانه بیش ازهرزمانی دقت عمل رییس جمهور را میطلبد که واقعا ولایت مدارانه عمل کند .
سیاوش آقاجانی
تاریخ : 8 - سپتامبر - 2015
سلام، عدم التزام به ولایت فقیه در عین عبارت ظاهری به او…، عبارات مقام معظم رهبری ولی در عمل و گوشه و کنایه مخالفت ….
مهدی
تاریخ : 21 - سپتامبر - 2015
هیچ کدام از دلیل های شما دلیل حقوقی بر عدم کفایت ریس جمهور نیست و تنها ناشی از احساسات است
در مورد شورای نگهبان در نص صریح قانون بنا بر اصل ۹۹ وظیفه شورا تنها نظارت است و رئیس جمهور چون مجری قانون است تنها متذکر قانون شد و تفسیری در کار نیست
در مورد مسئله ولایت فقیه این تفسیری که شما از مسئله ولایت دارید در قانون موجود نیست و هیچ جای قانون هم نگفته رئیس جمهور باید بله چشم قربان گو رهبری باشد از این جهت این دلیل هم وجاهت ندارد
در مورد تخطی از قانون اولا مواضع یک بام دو هوای شما عجیب است چرا در زمان احمدی نژاد که خود را مفسر و مجری و قانون گذار دانست مطرح نکردید تخلفات بیشمار احمدی نژاد در عدم تحویل بودجه برداشت ها از صندوق ذخیره، و ……
ثانیا قانون در مواردی که مصلحت کشور در میان باشد و ضرورت اقتضا کند به رئیس جمهور اختیار داده است به ضرورت عمل کند در ضمن این معاهده که هنوز به امضای رئیس جمهور نرسیده تا به صورت مصوبه به مجلس برود
سیاوش آقاجانی
تاریخ : 22 - سپتامبر - 2015
سلام، در قانون اساسی ما ۳ نوع نظارت داریم و این طور نیست که لفظ نظارت یک تعریف غیرقابل تفسیر داشته باشد، نظارت در خصوص شورای نگهبان و هر نوع ناظری باید تعریف شود، در جایی که ناظری خودش هم نظارت می کند و هم اعلام ابطال یا تأیید می کند با جایی که ناظر مسئله ای را به مافوقش گزارش می دهد متفاوت است و شورای نگهبان از آن ناظرهاست که هم ناظر است و هم داور است و هم انشاءکننده رأی. در هر صورت برخلاف نظری که شما دارید نوع نظارت باید تعیین گردد که این مسئله از زمان حضرت امام تا کنون به عنوان نظارت استصوابی تفسیر و اجرایی گردیده است و هم امام خمینی و هم امام خامنه ای این تفسیر را در موارد مکرر تأیید کرده اند.
بحث دیگری که شما مطرح کردید که ولی فقیه برای رئیس جمهور لازم الاتباع نیست نیز اساسا غلط است. این که می گویید رئیس جمهور اساسا تنفیذ و مشروعیتش با ولی فقیه است و عبارت مطلقه برای شما قابل درک نیست گویا، در هر صورت همان کسی که به رئیس جمهور مشروعیت می دهد می تواند مشروعیتش را بستاند و یا حکم حکومتی بدهد و خاطر نشان می کنم که بیش از همه خود جریان اصلاح طلب از حکم حکومتی رهبری استفاده کرده اند.
ایراد گرفتید که چرا در زمان احمدی نژاد انتقاد نکردیم و این درصورتی است که وبلاگ سابق (salmaneali.ir) من و حتی همین سایت که ۲ سال از تشکیل آن می گذرد پر از انتقاد به احمدی نژاد است.
و اما استدلال آخرتان که عدم نیاز به مصوبه مجلس را بیان کردید با یک تفسیر اشتباه از متن اصل ۱۲۵ قانون اساسی است که اولا قبلا این اصل استفساریه داشته و براساس همان عمل شده و مهمتر از همه این که اصل ۷۷ قانون اساسی کاملا در این خصوص تعیین تکلیف کرده است و بدون این که بحثی از امضا یا مهر یا انگشت داشته باشد اساسا همه توافقنامه ها و معاهدات و تعهدات بین المللی را منوط به تصویب مجلس می داند.
بحث دیگر این که شما بخواهید یا نخواهید بحث تفسیر با شورای نگهبان است و چه در امر انتخابات و چه در امر توافقات و بسیاری از موارد دیگر قبلا استفساریه انجام شده است و رویه هم انجام شده و مورد تأیید امام و رهبری هم قرار گرفته است.
و اما یک استناد دیگر در خصوص استصوابی بودن و لزوم تأیید صلاحیت نامزدها در اصل ۱۱۰ قانون اساسی در مورد لزوم تأیید صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان وجود دارد که در بند ۹ از مسئولیت های رهبری چنین آمده است:
“امضا حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. صلاحیت داوطلبان
ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می آید، باید قبل
از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری برسد.”
مهدی
تاریخ : 23 - سپتامبر - 2015
در مورد نظارت در اصطلاح حقوقی پنج نوع نظارت ترسیم شده و نه سه نوع اما یک چیزی داریم در مبنای حقوقی به نام تبادر. تبادر آنچیزی است که اولین چیزی که با شنیدن لفظ به ذهن انسان و عرف می آید مفهوم شیء به صورت اولیه است و اصل هم بر آن است و هر چیزی که غیر آن باشد نیاز به دلیل و قرینه دارد اما در مورد نظارت تبادر اولیه نظارت مطلق است بدون رد یا تایید یعنی تبادر اولیه نظارت استصوابی نیست.
اما در مورد اینکه تفسیر قوانین به عهده شورای نگهبان است باید بگویم بله این مطلب در اصل۹۸ قانون اساسی آمده است اما به دودلیل شورای نگهبان نمی تواند اصل ۹۹ که مربوط به نظارت است را تفسیر کند زیرا:
دور پیش می اید یعنی شورای نگهبان خودش وظیفه خودش را انتخاب کند و این امر در حقوق قبیح است زیرا موجب یگانگی و وحدت رویه نمی شود مثلا فرض کنید اعضا شورای نگهبان عوض شدند و نظارت را استصوابی ندانستند در اینجا وحدت رویه تفسیر از قانون بهم می خورد و وظیفه شورای نگهبان دستخوش تغییرات می گردد در ضمن در اینجا شورای نگهبان ذی نفع است و فرد ذی نفع نمی تواند شهادت بدهد.
دلیل دوم اینکه در حقوق باید دید ارتکازات قانونگذار چیست یعنی اینکه ببینیم قانون گذار بر روی چه چیزی متمرکز بوده است اگر قرار بود وظایف شورای نگهبان را خود شورا تفسیر کند دیگر اصل های قبلی و بعدی را چرا قانون گذار آورده است؟ یکسره تفسیر وظایف شورا را به خودشان واگذار می کرد پس می توان این استنتاج را نمود که قانون گذار تفسیر غیر از وظایف خود شورا را به عهده شورای نگهبان گذاشته است.
اما در مورد تفسیر امام و رهبری در مورد وظیفه شورا، نهایتا می توان گفت این یک نظریه کارشناسی است که باید بررسی شود حکم حکومتی که نیست لازم الاتباع باشد.
اما در مورد مسئله ولایت فقیه بنده تفسیر آقای مصباح را به هیچ عنوان قبول ندارم و در مقاله ای مفصل رد های خود را بر آن ایراد نمودم. ولی فقیه برای حکومت اسلامی نیاز است اما محدوده اختیار وی را قانون مشخص کرده و هر جا که حکم حکومتی بدهد بر همه لازم الاتباع است در غیر اینصورت تنها دیدگاه وی یک دیدگاه کارشناسی است که باید بررسی گردد از این جهت رئیس جمهور می تواند توصیه های رهبری را عمل کند یا نه. تصمیم با خودش است.
در مورد تایید صلاحیت ها که استناد کردید به اصل ۱۱۰ اولا نظر رئیس جمهور در مورد انتخابات مجلس بود و سازوکار مجلس با ریاست جمهوری متفاوت است زیرا در ریاست جمهوری شرط است که فرد رجل سیاسی باشد و احراز رجل سیاسی نیاز به کارشناسی دارد بر خلاف مجلس که می تواند با استعلام از چهار نهاد انتظامی دادگستری ثبت احوال و اداره اطلاعات صلاحیت فرد را ثبت کنند یعنی در این مورد دیگر نیاز به تایید یا رد شورای نگهبان نیست بلکه تایید آن چهار مرجع کافی است
سیاوش آقاجانی
تاریخ : 23 - سپتامبر - 2015
سلام مجدد، من حقوق دان نیستم ولی تاجایی که می دانم ۳ نوع نظارت در قانون اساسی آمده است و البته همانطوری که شما گفتید می تواند شاخه های دیگری هم برایش متصور بود، بحث دیگر این که این که با شنیدن یک لفظ ذهن انسان به کدام معنی اول می رسد که این مسئله با توجه به متفاوت بودن اشخاص بازهم متفاوت است و ما انواع مختلف نظارت هم اکنون در جامعه و بین نهادهای نظارتی داریم که همه هم عرف هستند. مثل شهرداری که هم ناظر است و هم خودش ساختمان خطرناک را تخریب می کند و یا بازرسی کار که فقط ناظر است و مجوز تخریب را باید از طریق دادگاه بگیرد. و بحث دیگر این که وقتی شورای نگهبان ناظری نیست که به جایی گزارش بدهد این معنی به ذهن متبادر می شود که خودش داور هم هست و این همان نظارت استصوابی است. مثلا در خصوص نظارت بر رعایت اصول اسلامی و قانون اساسی مصوبات مجلس داور در نهایت مجمع تشخیص است و برایش داور تعریف شده است اما در خصوص انتخابات شورای نگهبان هم ناظر است و هم داور
این که گفتید ممکن است موجب وحدت رویه نشود یک خطا وجود دارد چرا که استفساریه های شورای نگهبان تغییر نمی کنند. و وقتی استفساریه ای وجود داشته باشد مگر فردی می رود و استفساریه مجدد می گیرد؟!!!! مگر این که سوال اساسا متفاوت باشد. بحث دیگر این که وظایف شورای نگهبان در قانون انتخابات نیز آمده است و البته فقط محدود به قانون اساسی نیست و اینطور نیست که مدام تغییر کند همانطوری که از ابتدای انقلاب تاکنون نیز تغییر نکرده است.
این که چرا قانون گذار فلان مسئله را نیاورده است یک بحث است و این که بگوییم پس هرچیزی که به صورت صریح در قانون نیامده است پس نباید با تفسیر استنتاج شوند بحث دیگریست. درهر صورت شورای نگهبان در زمان حیات کسانی که قانون اساسی را نوشتند اقدام به تأیید صلاحیت کرده است و اساسا این اقدام نیز قبل از شورای نگهبان توسط کمیته ای دیگر انجام می شده است و با تأسیس شورای نگهبان این شورا انجام داده است و این که طوری صحبت کنید که انگار یک تفسیر جدیدی ایجاد شده باشد اینطور نیست. ضمنا تا وقتی که قانون مرجع تفسیر متفاوتی برای شورای نگهبان تعریف نکرده باشد همین مرجع مفسر کل قانون اساسی است و این که شما تفسیر این شورا را برای بندهای مرتبط با شورا قبول ندارید باید مستند به ماده یا قانونی مشخص باشد.
در مورد این که شما می گویید تفسیر امام و رهبری درمورد وظیفه شورا نهایتا یک نظریه کارشناسی است از چند جهت اشکال دارد چرا که اولا فقط امام و رهبری در خصوص این تفسیر با سکوت خود تأیید نکردند بلکه کسانی که قانون اساسی را نوشتند نیز با سکوت خود تأیید کردند و ثانیاً امام و رهبری صرفا سکوت نکردند بلکه در موارد متعددی دستور به دقت در تأیید صلاحیت ها کرده اند که این دستور را شما نمی توانید تفسیر شخصی برداشت کنید. اساسا یکی از مشکلات ما با شما این است که هرجا که برایتان نصرفد دستور رهبری را توصیه یا نظر کارشناسی برداشت می کنید.
در مورد این که شما به استاد مصباح نقد کرده اید که حرفی ندارم که البته هرکسی می تواند ادعای نقد هرکسی را بکند همانطوری که دوستان شما بعضا نقد خدا و قرآن را هم مسئله ای ساده دانستند. و این که شما فکر می کنید حکم حکومتی مثلا باید بایک آژیر خاص یا مهر خاص یا دستخط خاص یا صدای خاص و یا لحن خاص بیان شود اینگونه نیست و در هر صورت ولایت فقیه لازم الاتباع است چه با لحن مهربان و چه با لحن جدی.
این که گفتید مثلا در خصوص رئیس جمهور بحث رجال سیاسی بودنش باید تأیید شود نیز اولا دوستان شما مشکل دارند و همینرا هم برنمی تابند و مدام مورد اعتراض قرار می دهند و ثانیا این که در خصوص آن ۴ نهادی که باید نظر بدهند نیز باید یک نهادی نظرات این ۴ نهاد را جمع بندی و قضاوت کند. اگر ۳ مرکز امنیتی تأیید کامل کردند و یک مرکز کمی در آن خدشه وارد کرد اینجاست که این شورا باید بتواند تصمیم نهایی را بگیرد و چه بساد که حتی خودش هم یک مرحله تحقیق انجام دهد. حال شما ممکن است بگویید که این را دولت هم می تواند انجام دهد و این در حالی است که این مسئله به مراتب و به مراتب بیشتر بوی حزبی و جناحی و دخل و تصرف خواهد داشت. در هر صورت هر دولتی مایل است حزب متبوع خود را تأیید و حزب رقیب را مردود کند که این مسئله باید به همان نهاد نظارت محول گردد.
مهدی
تاریخ : 26 - سپتامبر - 2015
می خواستم جواب بدهم دیدم شما متاسفانه از بحث علمی خارج شدید و شروع به انگ زنی کردید. شما از کجا می دانید بنده چه تفکری دارم که هی دوستان شما، دوستان شما می کنید؟!!! اگر نمی توانید بحث علمی مفید داشته باشید لا اقل آزاده باشید و انگ نزنید
شما به هیچ عنوان بی طرف نیستید بلکه کاملا حزبی و متعلق به یک گروه حرکت می کنید.
در ضمن آقای مصباح هم خدا و معصوم نیست و کلام ایشانوحی منزل نیست.
با تشکر خدانگهدار برای همیشه
سیاوش آقاجانی
تاریخ : 28 - سپتامبر - 2015
علیکم السلام، بزرگوار شما هم در اولین متنتان گفتید که من تنها براساس احساسات مطلب نوشته ام، فکر نمی کنیم این عبارت که دوستان شما … همچین خیلی نسبت به آن عبارت متفاوت باشد… در هر صورت وقتی وارد بحث می شوید اینقدر حساس نباشید و به جای این حساسیت نابجا پاسخ دقیق و علمی تان را بیان کنید…. در هر صورت من به اندازه علمم به شما پاسخ دادم و شما هم به اندازه علم یا ادعایتان پاسخ گو باشید و فرافکنی نکنید.
امیرحسین جلالی
تاریخ : 29 - آوریل - 2017
با نام پروردگار
مطلب جالب بود
من وابسته به هیچ جریان و حزبی نیستم
اما نظری دارم که مورد تایید هم علما و هم رهبری است
در زمانی غیر از زمان اتخابات ما باید تحت هر شرایطی از رئیس جمهور حمایت کنیم تا مورد سواستفاده رسانه های ضد انقلاب نشود
سیاوش آقاجانی
تاریخ : 29 - آوریل - 2017
سلام برادرجان، حمایت از رئیس جمهور و دولت برای انجام کارها و قبول داشتن وی به عنوان رئیس جمهور و سنگ اندازی نکردن در انجام وظایفش امری لازم و واضح است اما این که انتقادی به رفتار و گفتار و عملکرد دولت نشود این نه با اسلام و نه با هیچ مکتب دیگر بشری و الهی سازگار نیست. بالاخره حاکمیت تا در معرض انتقاد قرار نگیرد نمیتواند به خوبی هم حرکت کند.