بحثهای شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیهاند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند. در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا میکند که این تفکر در ملت ما تزریق شود که ملت ایران بر سر یک دو راهی […]
بحثهای شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیهاند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند.
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا میکند که این تفکر در ملت ما تزریق شود که ملت ایران بر سر یک دو راهی دروغین قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یا با آمریکا کنار بیاید یا بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند.
کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست چون دولت آمریکا از ثروت، دستگاههای تبلیغاتی وسیع، سلاحهای خطرناک و امکانات بسیاری که دارد برای عقب راندن طرفهای مقابلش استفاده کرده است، بدون این که عقب نشینی قابل توجهی در برابرشان انجام دهد.
در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تائید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم.
آمریکاییها به آنچه وعده دادند عمل نکردند. به تعبیر وزیر خارجه ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راههای انحرافی متعدد، جلوی مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. آمریکایی ها گفتند که ما تحریم را بر میداریم و روی کاغذ هم برداشتند، اما از طُرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید.
کسانی که امید میبندند که بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم از این غفلت میکنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوههای مختلف، تقلب و خدعه، سر باز میزند و به تعهداتش عمل نمیکند. این خسارت محض است که در مقابل چشم خود میبینیم.
منطقی است که سعی میکنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند، این است که برجامهای۲و۳ باید در قضایای منطقه و قانون اساسی وغیره بهوجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم، معنای این حرف، آن است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی به آن پایبند است، صرفنظر کند.
آمریکا دنبال تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. بنا بر این تحلیل دشمن این تحلیل را در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت تزریق میکند که اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران میخواهد از شّرِ آمریکا راحت شود، باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام و از مفاهیم اسلامی و امنیت خود دست بردارد.
امروز انسانهای آگاه و متکی به ارزشهای اسلامی از آمریکا نمیترسند. شاید برخی از آمریکا بترسند اما این ترس از آمریکا غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از آمریکا عقلایی بود، ترس اینها غیرعقلایی است چراکه آن زمان پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.
بی تعارف مقصود از دشمن دولت آمریکاست، البته میگویند ما دشمن نیستیم. پیام نوروزی میدهند که اینها بچه گولزنی است. وزیر خزانهداری امریکا شبانهروز مشغول کار است که جمهوری اسلامی نتواند از نتایج برجام بهرهمند شود.
۹ ماه دیگر دولت آمریکا عوض خواهد شد. هیچ تضمینی وجود ندارد که دولتی که می آید همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی آمریکا الان در بدگویی به ایران مسابقه گذاشتهاند.
واقعیت دیگر این است که این دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهای دشمنیاش نامحدود نیست. چند ابزار اساسی دارد که ابزارهای فعال اوست. یکی تبلیغات است و ایرانهراسی، یکی نفوذ و دیگری هم تحریم.
دو راهی حقیقی که وجود دارد این است که یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی که اقدام و عمل نیاز است.
امروز آنطور که به من گزارش دادند، حدود ۶۰ درصد از امکانات تولید ما معطل و تعطیل است. باید تولید را احیاء و زنده کنیم. راه دارد، مسئولان دولتی حرفهای منتقدان را بشنوند، گاهی پیشنهادها و حرفهای خوبی دارند.
با فساد و ویژهخواری و قاچاق مبارزه جدی شود. اینها به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش به مردم میرسد. باید آنچه که امروز ممکن است پیش بیاید، جلوی آن را بگیرند.
دستگاههای دولتی بهجای اینکه آغوش خود را بهروی کسانی که نظام و ارزشهای اسلامی را قبول ندارند، باز کنند, به روی بچه مسلمانها و نیرویهای حزباللهی، مومن و انقلابی باز کنند که کارهای فرهنگی با ارزشی انجام میدهند.