تا چندی پیش، تنها اظهارات سیاسی جناب روحانی و مشاورانش بود که مورد اعتراض منتقدان واقع می شد، اما مدتی است که اظهارات جناب روحانی به خصوص در بحث فرهنگ، دین و متوهم و بیکار خواندن منتقدان فرهنگی، انتقادات زیادی را برانگیخته است، این که اظهارات جناب روحانی در خصوص عدم مسئولیت دولت در خصوص […]
تا چندی پیش، تنها اظهارات سیاسی جناب روحانی و مشاورانش بود که مورد اعتراض منتقدان واقع می شد، اما مدتی است که اظهارات جناب روحانی به خصوص در بحث فرهنگ، دین و متوهم و بیکار خواندن منتقدان فرهنگی، انتقادات زیادی را برانگیخته است، این که اظهارات جناب روحانی در خصوص عدم مسئولیت دولت در خصوص دین و مذهب مردم، انتقادات علما و دلسوزین فرهنگی را موجب خواهد شد از همان ابتدا مشخص بود و دلیل این که جناب روحانی این چنین بی محابا خودش را در آغوش انتقادات حوزه، مراجع و علما بیندازد نمی تواند بی اهمیت باشد. رئیس جمهوری که شعار اعتدال را سرداد، چرا باید صحبت هایی بنماید که تنها از افراطیونی چون ملی و مذهبی ها و نهضت آزادی ها توقع می رود؟! در شرایطی که کشور بیش از هرچیزی به آرامش نیاز دارد و اختلاف و تفرقه به مردم صدمه می رساند، دلیل تنش سازی های دولت چه می تواند باشد؟! در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهم گفت:
شعارهای انتخاباتی جناب روحانی که در ادامه ی فضا سازی های جناب هاشمی و یارانش و در سایه ی سوء مدیریت های اقتصادی و رفتارهای سیاسی دولت دهم تکرار می شد، توانست بخشی از بدنه ی جامعه را با خود همراه کند و این همراهی به فرصتی برای حضور و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بدل شد. پیروزی تفکر مذاکره محور، توسط جناب روحانی با مجوزی جدید به نام نرمش قهرمانانه از سوی رهبری همراه شد، فرصتی که با تأکید بر لزوم حفظ عزت و استقلال کشور باب مذاکره با دشمن را بازگشود و در این میان مقام معظم رهبری ضمن اقرار به بدبینی به دشمن و مفید بودن مذاکرات با او، منتقدان را آرام نمود تا مانعی در کار مذاکره کنندگان ایجاد نشود، آرامشی که مقام معظم رهبری در مسیر مورد نظر دولت ایجاد کردند، بعضاً از سوی حامیان دولت به رضایت خاطر و اطلاع ایشان از جزئیات تأویل می شد تا دهان منتقدان را ببندند و حال این که مقام معظم رهبری فرمودند که در جزئیات دخالت ندارند، آرامشی که مقام معظم رهبری در مسیر دولت ایجاد می کردند تا حدود زیادی در نرمش منتقدان نیز موثر بود و اکثر منتقدان، سعی کردند ضمن احترام به شخصیت مذاکره کنندگان و دولتی ها، ضمن اعلام دلواپسی، صرفاً به روند و نتایج مذاکرات انتقاد نمایند و این درحالی بود که همین منتقدان به برچسب هایی مانند بی سواد، افراطی، ویژه خوار تحریم و … نیز ملقب شده بودند.
با گذشت نزدیک به یکسال از انتخاب جناب روحانی، همانطوری که مقام معظم رهبری پیش بینی کرده بودند، دشمنان به غیر از محدودیت هایی که در همان توافق اولیه ژنو در بحث هسته ایجاد کردند، برای توافق جامع، مسائل دیگری اعم از توان موشکی، مسائل اجتماعی (حقوق بشری)، بحث مقاومت و … را به عنوان موضوعات روی میز مذاکره توافق جامع مطرح کردند و این مسئله علناً اظهارات ناامید کننده ی برخی اعضای مذاکره کننده مانند دکتر عراقچی را موجب شد. از آنجا که جدی شدن دورنمای شکست در مذاکرات، عملاً با زیرسؤال رفتن اصلی ترین شعار انتخاباتی دولت همراه می شود و این مسئله عملاً محبوبیت و حتی مقبولیت دولت را می کاهد، دولت یازدهم و دوستانش به شدت نگران آنند و به دنبال شریک جرم، مقصر یا بهانه می گردند اما با مدیریت و هدایتی که مقام معظم رهبری در خصوص جبهه انقلاب داشتند، عملاً چنین بهانه ای تاکنون مهیا نگردیده است.
همانطوری که عرض شد، از آنجا که روند فعلی انتقادات در خصوص مذاکرات هسته ای، آن چیزی نیست که کفاف مقصر تراشیدن برای به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکرات هسته ای را بدهد، به زعم دولتی ها باید انتقادات آتشین تر، پرشمارتر، گستردگی شان بیشتر و فضا ملتهب تر گردد و چه موضاعتی برای التهاب بهتر از مسائلی که مشتریان پرشماری مانند جوانان را به همراه دارد؛ مسائل مرتبط با آزادی، عدم دخالت دولت در مسائل دینی و فرهنگی، آزادی ماهواره و شبکه های مجازی و … مقوله هایی هستند که ضمن به داد آوردن منتقدان، می تواند از ریزش آرای دولت تا حدودی نیز پیش گیری کند، این مقوله ها هم می تواند منتقدان را عصبی کند، هم می تواند حواس ها را از شکست در مذاکرات هسته ای به مباحثی مانند آزادی های اجتماعی پرت کند، هم می تواند بخشی از انرژی منتقدان را تحلیل دهد و هم برای مقصر تراشی در بحث هسته ای، فشار در مقولات فرهنگی را به فشار در مسائل هسته ای تعمیم دهد.
و اما تکلیف چیست؟! تکلیف یقیناً بازی کردن در زمین دولت نیست، یعنی همانطوری که نباید سکوت کرد، التهاب افزایی نیز صحیح نخواهد بود، به نظر می رسد جامعه ی متدین و روحانیت باید ابتدا مسائل را اولویت بندی نماید و سپس با بیان بین به شبهات فرهنگی و اعتقادی که در ذهن دولتی ها و یا بر زبان و رسانه های شان نقش می گیرد، پاسخ بگویند و البته قوای مقننه و قضاییه نیز نباید در برخوردهای نظارتی از خود گفتار و رفتاری نشان دهند که موجب مظلوم نمایی دولتی ها گردد و ضمناً پیشنهاد می گردد که با گفتار و رفتاری فاقد طعنه و شماتت، آنگونه که مقام معظم رهبری از خود نشان می دهد، به دولت در پذیرش اشتباهش در مباحثی مانند مذاکرات هسته ای، برخورد با منتقدان و مسائل فرهنگی و … کمک گردد و البته این مسئله مستلزم آن است که دولت نیز فرار به جلو ننماید و پل های پشت سرش را عجولانه یکی پس از دیگری خراب نکند، همانطوری که جبهه ی انقلاب باید فرصت عذرخواهی و پذیرش اشتباه را برای دولت باقی بگذارد، دولت نیز نباید با رفتار و گفتاری نسنجیده، پذیرش اشتباه یا بازگشت از راه غلط را غیرممکن نماید.