از زیاده خواهی های آمریکا و غرب مشخص بود که مذاکرات مسقط و سپس وین به توافق نامه نهایی ختم نمی شود و علی رغم این که احتمال تمدید مذاکرات یکی از گزینه های قابل پیش بینی بود، اما این که مذاکرات بعد از یکسال و اندی استمرار و این همه تلاش فشرده به خصوص […]
از زیاده خواهی های آمریکا و غرب مشخص بود که مذاکرات مسقط و سپس وین به توافق نامه نهایی ختم نمی شود و علی رغم این که احتمال تمدید مذاکرات یکی از گزینه های قابل پیش بینی بود، اما این که مذاکرات بعد از یکسال و اندی استمرار و این همه تلاش فشرده به خصوص در روزهای آخر که احتمال به نتیجه رسیدن توافق هسته ای مدام مطرح می شد، با یک توافق سیاسی به تمدید ۷ ماهه مواجه شود اصلاً قریب به ذهن نبود، به خصوص که این تمدید، پس از اظهارات جناب ظریف که گفته بود هیچ پیشنهاد جدیدی از سوی طرف مقابل مطرح نشده صورت گرفت!
در هر صورت اگر چه جناب روحانی این تمدید را نیز به مانند توافق ژنو یک پیروزی معرفی می نماید ولی همین موضع را طرف مقابل نیز اتخاذ کرده است، با این تفاوت که ایشان استدلال قوی تری از بردشان ارائه کردند، رئیس جمهور ما می گوید صرف این که رفع تحریم ها فارغ از هر مدتی که طول بکشد به عنوان یکی از جنبه های توافق پذیرفته شده است و صرف این که سانتریفیوژی در ایران بچرخد و غنی سازی در هر سطحی انجام شود، باید مذاکرات را موفق ارزیابی نمود و این در صورتی است که طرف مقابل از این بابت که غنی سازی ۲۰ درصد را متوقف کرده و از این لحاظ که ذخیره اورانیم ۲۰ درصدمان را اکسیده کرده و توسعه و فعالیت برخی از بخش های تأسیسات هسته ای را متوقف کرده است و در عین حال نیز ساختار تحریم ها را پابرجا نگهداشته است هیچ نگرانی به لحاظ طولانی شدن مذاکرات از خود نشان نمی دهد و به همین دلیل نیز با طیب خاطر پیشنهاد تمدید طولانی مدت مذاکرات را ارائه کرد.
اما آنچه که از برآیند موضع گیری های دو طرف و شرایط موجود قابل استنباط است این که اگر ایران به دنبال شفاف سازی و رفع ابهام برای طرف مقابل بود که این کار را به اغنا کننده ترین حالت انجام داده است، چرا که هم خودش را تحت شدیدترین نظارت ها قرار داده است و هم برگ برنده های خود یعنی غنی سازی ۲۰ درصد را متوقف و ذخیره ۲۰ درصدش را حذف کرده است و همه ی اینها نیز همراه با فتوای رهبری در خصوص حرام بودن استفاده از تسلیحات هسته ای رخ داده است ولی در حالی که طرف های مقابل نیز به انجام تعهدات مان شهادت می دهند ولی در عین حال حاضر به هیچگونه همکاری در خصوص کاهش تحریم ها به خصوص تحریم های مهم نبوده و نیستند.
حالا سوال جدی این است که در شرایطی که ما نقداً به هر آنچه در زمینه شفاف سازی و توقف تولید و توسعه هسته ای میسر بود عمل کرده ایم، چه انگیزه ای برای طرف مقابل می توان متصور بود تا علاقه ای به کاستن تحریم ها و پایان یافتن شرایط موجود داشته باشد؟! وقتی استمرار همین شرایط موجود هدف آمریکا و غرب را در حفظ فشارها و توقف تولید و توسعه هسته ای به صورت توأمان فراهم کرده است، مشخص است که از تمدید این شرایط بیش از به نتیجه رسیدن مذاکرات و حذف تحریم ها استقبال خواهد نمود و این واقعیات نشان می دهد که طرف مقابل هرچقدر هم که به ظاهر با مذاکره کنندگان ما در حال مذاکره است ولی در واقع هیچ عجله ای هم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات ندارند.
تمدید مذاکرات در شرایطی که کنگره آمریکا برای قبول آن درگیری چندانی با دولت اوباما پیدا نمی کند و از این لحاظ که ایران را برای یک دوره نسبتاً طولانی پای میز مذاکره خسته نگه می دارد، همچنین از این منظر که به خواسته ی طرف ایرانی در خصوص درک شرایط انتخاباتی دولت یازدهم و “نه به عدم توافق هسته ای” عملاً پاسخ مثبت داده است و با نبستن پرونده مذاکرات هسته ای، وقت بیشتری برای جلوگیری از ریزش آرای دولتی ها در انتخابات بعدی مجلس و خبرگان خریده و ایشان را از تیغ انتقادات رهانیده است و در عین حال نیز چیزی از تحریم ها تقلیل نداده، حافظ منافع دولت های روحانی و اوباما خواهد بود، به خصوص وقتی جان کری از تلاش های دکتر ظریف تمجید می کند، بیش از پیش به وجه تسمیه توافق سیاسی به عنوان توافقی که هدفش حفظ منافع سیاسی طرفین مذاکره است پی می بریم.