ایران قبل از انقلاب، کشوری کاملاً وابسته و مصرف کننده به شمار می رفت وهمان معدود صنایعی که داشت نیز زیرنگین کارشناسان و مدیران خارجی و با کار کارگران ایرانی اداره می شد و بازار ایران پر از محصولات خارجی به خصوص آمریکایی، انگلیسی و رژیم صهیونیستی و … بود که این مسأله یکی از […]
ایران قبل از انقلاب، کشوری کاملاً وابسته و مصرف کننده به شمار می رفت وهمان معدود صنایعی که داشت نیز زیرنگین کارشناسان و مدیران خارجی و با کار کارگران ایرانی اداره می شد و بازار ایران پر از محصولات خارجی به خصوص آمریکایی، انگلیسی و رژیم صهیونیستی و … بود که این مسأله یکی از عوامل سرخوردگی و نارضایتی مردم به شمار می رفت، تا جایی که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی از مهمترین شعارهای انقلابی مردم به شمار می رفت، هرچند که استقلال واژه ای چند وجهی و با ابعاد مختلف است ولی یک از ابعاد مهم آن، همین استقلال اقتصادی است، ملت غیور ایران، با توجه به تعالیم دینی شان و قاعده معروف «نفی سبیل»، نمی توانستند با پربودن بازهای ایران از اجناس آمریکایی و اسراییلی، از حکومت شان راضی باشند و حکومتی که در تأمین همه چیزش محتاج غرب و شرق باشد، مسلماً باید هم تسلط سیاسی و اقتصادی اجنبی را برخود بپذیرد و این چیزی بود که با روحیه ایرانیان سازگار نبود.
ایران قبل از انقلاب آن چنان در زمینه های مختلف نظامی، نفتی، کشاورزی، صنعتی، علمی و … وابسته شده بود که شاید کسی گمان نمی کرد که بدون شرق و غرب بتواند به این زودی ها سر راست کند، به خصوص که چیزی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی نیز شروع شد و وابستگی صنایع نظامی مان هم روی زشت خودش را به انقلاب نشان داد و عملاً هزینه های جنگ و خرابی های آن، جهش جمعیتی دهه ۶۰، نیاز به محصولات مختلف کشاورزی، غذایی و صنعتی، استمرار تحریم ها، کاهش قیمت نفت و … به نحوی شد که ایران ناچار بود در تمام حوزه های حساس و نیمه حساس روی پای خودش بایستد.
مسیر تولد و رشد انقلاب به نحوی بود که نمی شد برای تأمین نیازهایش به دشمنان چشم بدوزد، شناختی که مصادف بود با تشکیل جهاد، بسیج، سپاه و نهادهای انقلابی که با تزریق روحیه بسیجی و جهادی در بخش های مختلف کشور توانست، توانستن را به نحو احسن در تمام زمینه ها به عینیت درآورد. روحیات انقلابی، بسیجی و جهادی باعث شدند تا هم خاکریزهای جنگ تحمیلی حفظ شود، هم صنایع هواپیمایی، نفتی، نظامی، خودرویی، کشاورزی و صنعتی در سختی های نبود قطعات یدکی، مواد اولیه و کارشناسان خارجی، سرپا بمانند و حتی رشد هم بنمایند، به نحوی که پس از عبور از مرحله سرویس و نگهداری، کم کم به مهندسی معکوس و طراحی و ارتقا هم دست یابد.
اگر چه شاید از عمر واژه اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری باب شد چندان نگذشته باشد، ولی این مقوله از همان بدو انقلاب در کالبد تمام بخش های اقتصادی کشور دمیده شد و ساختارهای کشور بر اساس نیل به استقلال و خودکفایی شکل گرفتند هرچند برای این مسئله، چارچوب های علمی دقیقی تنظیم نگردیده بود؛ لیکن با پیچیده تر شدن دشمنی های آمریکا با گرایی که برخی فتنه گران داخلی به او دادند، عملاً به قول مقام معظم رهبری از زمستان سال ۱۳۹۰، تحریم های جدید، کشور را وارد فاز «جنگ اقتصادی» نمود و این در حالی بود که مقام معظم رهبری اولین بار از واژه اقتصاد مقاومتی در نیمه سال ۱۳۸۹، یعنی همان موقعی که طراحی های جنگ اقتصادی در حال انجام بود، استفاده کردند و در اواخر سال ۱۳۹۲ نیز «سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» به مسئولان ابلاغ گردید.
اقتصاد مقاومتی سیاستی بود که در پاسخ به تشدید همه جانبه تحریم ها و جنگ اقتصادی، طی این ۴ سال بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است که یقیناً استقلال و خودکفایی به خصوص در بخش های استراتژیک یکی از الزامات مهم آن به شمار می رود. امروز همه کسانی که به دشمنی آمریکا و غرب در قبال آرمان های انقلاب و اساس انقلاب واقف هستند، می پذیرند که در برابر دشمنی های همه جانبه دشمنان، به ناچار باید مقاومت در همه جوانب را علمی و اصولی به پیش برد و این مسئله در برابر فشارها و تحریم های اقتصادی خودش را در مقوله ای به نام اقتصاد مقاومتی نشان می دهد.
با تمام تأکیدات مقام معظم رهبری و علی رغم این که نیاز به اقتصاد مقاومتی و استقلال به خصوص در این سال ها کاملاً اثبات شده است، لیکن متأسفانه میزان پایبندی دولت ها به این مقوله آنچنان که باید باشد، نبوده است و به اندازه پیچیدگی فشارها و تحریم های اقتصادی دشمنان، در امر مقاومت اقتصادی و استقلال، رشد نداشته ایم که ریشه یابی این مسأله ما را به دو عامل بازدارنده می رساند:
۱- بعضاً هنوز اقتصاد مقاومتی و مقوله استقلال و خودکفایی در رأس آن، مورد پذیرش برخی از مسئولان اقتصادی و یا مشاوران ارشدشان قرار نگرفته که در رأس این افراد می توان به آقای سریع القلم که او را به عنوان تئوریسین اقتصاد سیاسی دولت می شناسند، اشاره کرد، که او رسماً از مخالفان مقوله اقتصاد و خودکفایی است و در این خصوص حتی کتاب و مقاله نوشته است که نزدیکی چنین فردی به دولت حقیقتاً مانع تحقق اقتصاد مقاومتی و مایه تأسف است.
۲- حتی با فرض این که دولتی به مقوله اقتصاد مقاومتی و استقلال و خودکفایی ایمان داشته باشد، بازهم مقوله اجرا سختی ها و مشکلات خودش را دارد که بدون همت عالیه و پشتکار فراوان و حرکت علمی در مسیر تحقق آن حاصل نمی گردد، مقوله ای که در دولت دهم عامل اصلی عدم تحقق شایسته اقتصاد مقاومتی بوده است.
این مطلب در بولتن نیوز منتشر گردیده است.