یکی از نکاتی که در مباحث این چند روز و درباره مشروعیت ولایت حضرت امیرالمومنین بیان شد، این جمله ایشان خطاب به معاویه بود که در نامه شماره ۶ نهج البلاغه آمده است و حضرت علی (ع) در آن میفرماید: «انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیه …» […]
یکی از نکاتی که در مباحث این چند روز و درباره مشروعیت ولایت حضرت امیرالمومنین بیان شد، این جمله ایشان خطاب به معاویه بود که در نامه شماره ۶ نهج البلاغه آمده است و حضرت علی (ع) در آن میفرماید:
«انه بایعنی القوم الذین بایعوا ابابکر و عمر و عثمان علی ما بایعوهم علیه …»
همانا کسانی با من بیعت کردهاند که با ابابکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردهاند…
برخی این جملات را به معنی مشروعیت بخشی به بیعت و رأی مردم تلقی کرده اند در صورتی که این عبارات تنها جدال احسن و احتجاج حضرت امیرالمومنین بر اساس منطق خود معاویه است و نه به عنوان نظر شخص امام و اسلام درباره مشروعیت ولایت ! این نگاه را بسیاری از علمای شیعه و حتی سنی نیز به همین شکل دانستهاند، به عنوان مثال:
۱- ابن ابی الحدید از شارحان اهل سنت نهج البلاغه درباره این نامه مینویسد: «… لانه احتج علی معاویه ببیعه اهل الحل و العقد له و قیاسه علی بیعه اهل الحل و العقد لابی بکر…» حضرت علی احتجاج کرده با معاویه به بیعت اهل حل و عقد با او و آن را بر با بیعت اهل حل و عقد با ابابکر مقایسه کرده است.
۲- مرحوم فیض الاسلام هم در شرح این نامه مینویسد: امام علی در این نامه خطاب به معاویه مینویسد به عقیده شما که خلافت از جانب خدا و رسول تعیین نشده بلکه به اجماع امت برقرار میگردد و مردم اجماع کرده و ابوبکر و عمر و عثمان را خلیفه قرار دادند همان اشخاص مرا برای خلافت تعیین نمودند. بنابراین آنها که حاضر بودند (مردم مدینه و…) نمیرسد که جز او را انتخاب کنند و آنها که حاضر نبودند (معاویه و مردم شام) نمیرسد که آن را نپذیرند.
۳- علامه مجلسی هم با توجه به اشاره امام به شورای مهاجر و انصار مینویسد: «و قوله انما الشوری ای الشوری الذی تعتقدونه و #تحتجون به و لاحاجه الی حمل الکلام علی التقیه…» منظور امام از شوری، شورایی است که مخالفان حضرت علی معتقدند و به آن احتجاج میکنند و نیازی به حمل کلام امام بر تقیه نیست.